پیش گیری از جرم با تاکید بر راهبردهای اجتماعی

تاکید بر مبحث جرم و طرق پیش گیری از آن دیری است متخصصان علوم انسانی را به خود مشغول کرده است. نظریه ها و رویکردهای متنوعی با تاکید بر ابعاد مختلف این مسئله درصدد جواب گویی به این مسئله اجتماعی بوده اند. جوامع، دولت ها و حکومت ها در برحه های تاریخی و بنابر اقتضای گفتمان وقت خود از روش های قهری تا به مشارکت مردمی را کلید کاهش جرم دانشته اند.

بنده (ایوب اسلامیان) خود به عنوان یک مددکار اجتماعی که هر روزه شاهد نمونه های متعددی از جرم و بزه و آسیب ها و انحرافات اجتماعی هستم و پیگیری اخبار اجتماعی و حوادث جامعه مرا مصمم تر می سازد تا به صورت جدی تر به بحث کاهش آسیب تامل کنم.

اخیرا کتابی را تحت عنوان پیشگیری از جرم با تاکید بر جوامع درحال توسعه مطالعه کردم و با توجه به بعد کارکردی و عملیاتی کتاب و هم چنین نزدیک بودن بافتار مورد بحث در کتاب به جامعه خود بسیار راغب شدم آن را ترجمه کرده و اطلاعات مفید آن را با سایر دوستداران این حوزه به اشتراک بگذارم.

این کتاب که در انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی در دست بررسی است به خوبی و با زبانی شیوا، ساده و بدون تکلف به روش-های پیشگیری از جرم، ذی نفوذان در این حوزه و رویکردهای اجتماعی و .... می پردازد. در بخش انتهایی کتاب دو پیوست بسیار عالی راجع به بستر جرائم و اثرات جرم و جنایت در کشورهای در حال توسعه ضمیمه شده است.

ر این جا مایلم خلاصه ای از مباحث کتاب را در اختیار خوانندگان محترم قرار دهم و شرح مفصل مطالب را به متن کامل کتاب ارجاع دهم. ابتدا باید بدانیم چرا جرمی اتفاق می افتد. برای این پدیده وجود سه عنصر الزامی است، عناصری که لازم است تمامی رویکردهای کاهش آسیب بر آن متمرکز شوند:

الف)- افرادی که تمایل به قانون شکنی دارند

ب)- نبود محیطی (بازدارنده ها و مردم) که آنها را از این کار بازمی دارد

ج)-  همچنین گروه هدف یا قربانیان مناسبی (اشیاء و یا افراد) می باشد.

لذا با تاکید بر این سه بعد می توان خط مشی های مفیدی برای کاستن از نرخ جرائم ترسیم نمود که به صورت خلاصه به آن ها اشاره خواهم کرد.

کاستن از گرایش به جرم (که دلایل متعددی برای آن در متن کامل کتاب آمده است) دشوارترین کار در کنترل جرم است و بسیاری از راه حل های مربوط به آن بلند مدت و غیر قطعی می باشند.

اگر در پیشگری از گرایش به جرم موفق نشدیم لازم است مانع از تبدیل این گرایشات به عمل شویم. لذا باید به سراغ عنصر ثانویه یا همان بازدارنده ها برویم. در کتاب به صورت مفصل به انواع بازدارنده ها و تاثیر هر کدام پرداخته شده است. برای مثال محکومیت های شدید، اعدام افراد مجرم و سیاست گذاری فاسد و خشن و ... نمی تواند به کاهش جرم هیج کمکی بکند.

در این بخش از کتاب به گروه های هدف مناسب جهت بازدارندگی از جرم اشاره شده است از جمله مغازه های دارای اشیاء گران قیمت هستند یا بانک ها و سایر موسسات مالی که رویکرد ضد کلاهبرداری ضعیفی دارند.

در پرداختن به عنصر سوم به رویکردهای پیشگیری موقعیتی و کاهش فرصت جرم می پردازد. برای مثال در بحث کاهش فرصت جرم به گزینه هایی اشاره می کند که به برخی از آن ها اشاره می شود:

•    مشکل سازی گروه های هدف (برای مثال قفل فرمان در خودروها از اولین موارد ارزیابی شده است که بسیار مثمر ثمر واقع شده است)؛
•    کنترل راه های دستیابی به اهداف (همانند تلفن های ورود) ؛
•    منحرف نمودن مجرمان از اهداف (همانند جداسازی هواداران فوتبال)؛
•    کنترل تسهیل کنندگان جرم (مثلا عکس بر روی کارت های اعتباری)؛
•    چک کردن ورود و خروج ها (مانند گیت های خودکار ارائه بلیط در ایستگاه ها)؛
•    و .....

آن چه در این یادداشت بدان اشاره شد قسمتی از مطالب کتاب بود با این امید که دیدگاهی را به خوانندگان گرامی جهت چارچوبی برای تفکر هدف مند در این مسئله ارائه کرده باشد.


ایوب اسلامیان – کارشناس ارشد مددکاری اجتماعی