مرور نظامند غفلت و کودک آزاری در ایران

سوء رفتار نسبت به کودکان (کودک آزاری و غفلت) یک مسئله ی جهانی است(سازمان جهانی بهداشت، 2011). بر طبق آمارهای رسمی منتشر شده توسط سازمان بهداشت جهانی 25 تا 50 درصد افراد در دوران کودکی خود مورد آزار جسمانی قرار میگیرند و غفلت از کودکان 33درصد تمامی اشکال سوء رفتار را شامل می شود. 

میانگین کشوری آمار کودک آزاری در سال گذشته بیش از 23 مورد در روز بوده است. سال گذشته 99 هزار و 900 تماس مرتبط با اورژانس اجتماعی گزارش شده که 8 هزار و 618 تماس آن مرتبط با کودک‌آزاری بود. بر این اساس 49.8 درصد کودک‌آزاری‌ها مربوط به آزار جسمی، 31.3 درصد مربوط به غفلت، 12.5 درصد مربوط به آزار روانی و روحی و 2.7 درصد مربوط به آزار جنسی است. کارشناسان حقوق کودک در ایران می گویند علت اصلی بروز کودک آزاری، غفلت و کم توجهی والدین و جامعه به کودک است. عواملی مانند ناآگاهی والدین از رفتار درست با فرزندان، بیکاری، اعتیاد و مشکلات خانوادگی از مهمترین عوامل بروز و شیوع گسترده این معضل اجتماعی در ایران عنوان شده اند.

افرادی که یکی از اشکال کودک آزاری را تجربه می کنند در بزرگسالی مستعد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، اضطراب، افسردگی، اختلالات شخصیت، مشکلات رفتاری و تمایل به خود کشی هستند( مولویهیل ، 2005). کودک آزاری می تواند پیامدهای غیر قابل جبرانی بر روح و جسم کودک بر جا بگذارد( ادواردز، هولدن، فلیتی و آندا ، 2003؛ هورویتز، مک لاکلیم و وایت ، 2001؛ والکر  و همکاران، 1999؛ ویدوم ، 1999). پژوهش حاضر با هدف مرور مطالعات صورت گرفته در ایران در حیطه ی کودک آزاری و غفلت صورت گرفته است. پژوهش های مشابهی در این خصوص به روش مرور نظامند صورت گرفته است که از آن جمله می توان به مطالعه ی اسکات و همکارانش در سال 2010 اشاره نمود که به بررسی پیامدهای بهداشتی کودک آزاری و غفلت پرداخته اند. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که بین کودک آزاری جسمی و روحی و گرایش به مصرف مواد و بیماری هاو اختلالات روحی و روانی ارتباط معناداری وجود دارد.

لانگ استرام و همکارانش (2013) در مرور سیستماتیک دیگری با عنوان " مرور نظامند مداخلات پیشگیرانه از کودک آزاری" به این نتیجه رسیدند که ضعف های عمیقی در مطالعات مرتبط با عنوان تحقیق وجود دارد و محققان کمتر به پیشگیری از کودک آزاری توجه می کنند و توجه به فاکتورهای زمینه ساز برای پژوهش ارجحیت دارد. سازمان جهانی بهداشت نیز در مرور نظامندی که در سال 2009 توسط کارشناسان خود انجام داد به این نتیجه رسید که کودک آزاری به عنوان یک مسئله ی جهانی بیشتر در کشورهای در حال توسعه و کشورهایی که به لحاظ اقتصادی در وضعیت نابسامان و فقیرتری قرار دارند، شیوع بیشتری دارد.

در مطالعه نوروزی و همکاران(1392)، نتایج بدست آمده حاکی از آن است که از سال 1387 به بعد علاقه مندی محققان به مسئله ی کودک آزاری و غفلت بیشتر شده است، بیش از نیمی از تحقیقات از منظر روانشناختی به این تبیین این موضوع پرداخته اند. در اکثر مطالعات، کودک آزاری روانی- عاطفی بیشترین شیوع را داشته است. وابستگی به مواد، افسردگی و اضطراب والدین و مشکلات رفتاری و پیامدهای شناختی از رایج ترین متغییرهای وابسته در ابعاد اجتماعی و روانشناختی مرتبط با کودک آزاری بوده اند. با این همه نکته ای که باید در مورد اعمال کودک آزارانه به آن توجه شود، فرهنگ و آداب و رسوم جامعه ای است که این پدیده در آن بررسی می شود. نسبی بودن کودک آزاری و ارتباط آن با فرهنگ جامعه، توجه به زمینه های ظهور و بروز آن را بویژه از منظر جامعه شناختی و حقوقی ضروری تر می سازد.توجه به علل و انگیزه های بروز کودک آزاری از سوی والدین، تدوین و اجرای روش های کارآمد پیشگیری از کودک آزاری با محوریت آموزش والدین در این خصوص و بازنگری در قوانین حمایتی از کودکان از جمله توصیه هایی است که با استناد به نتایج بدست آمده می توان ارائه نمود.