بیماران ترانس سکشوال و خدمات مددکاران اجتماعی در رابطه با این بیماران

یکی از مهمترین وجوه هویت انسانی ، هویت جنسی است. اینکه انسانی زن نامیده شود یا مرد پس از هستی و حیات او مهمترین وجه شناسایی و ارزش گذاری هر فرد توسط خود و محیط پیرامون آن فرد است.

وقتی کودکی پا به جهان می گذارد ، به عنوان یک دختر یا پسر در نظر گرفته می شود و والدین ، بستگان و سپس همتاها ، معلمین و مربیان وهمه جامعه پیرامون، او را به عنوان پسر یا دختر ارزش گذاری می کنند . بر پسران نام پسرانه و بر دختران نام دخترانه مینهند ، لباس و وسائل بازی و حتی رنگ آنها را متناسب با جنس او انتخاب می کنند. خانواده و جامعه نقش های دخترانه و پسرانه متفاوتی برای دو جنس قائل می شود ، پس این نقش ها را به کودک آموخته و او را در جهت تقویت رفتار های متناسب با جنسیت او تشویق می کنند.

نتیجه مجموعه مشخصات فیزیولوژیک و آناتومیک کودک و آموزشهای خانواده و محیط و تقابل میان این دو آن است که کودکان در حدود 3 سالگی به آگاهی از جنسیت خود می رسند،به گونه ای که اگر از کودکی در این سنین پرسیده شود که دختر است یا پسر به آسانی به این پرسش پاسخ صحیح می دهد .اما این فرایند طبیعی که در اکثریت موارد با موفقیت طی می گردد، در پاره ای موارد مسیر متفاوتی را می گذراند، به طوری که کودک در مورد تعلق خود به یکی از دو جنس دچار تردید شده یا کاملا خود را متعلق به جنس مخالف جنسیت بیولوژیک خود می داند. چنین وضعیتی معمولا با رشد کودک ادامه می یابد اما بر حسب شدت احساس تعلق کودک به جنس مخالف ، واکنش های خانواده و محیط نسبت به وضعیت کودک و درمان یا عدم درمان، ممکن است تدریجا فروکش نموده یا از شدت آن کم شود و در مواردی نیز به قوت ادامه یافته و به حداکثر شدت خود یعنی تقاضای فرد برای تغییر مشخصات آناتومیک خود به صورت جنسیتی که فرد خود را متعلق به آن می داند برسد.

اختلال هویت جنسی به معنای احساس عدم رضایت مستمر فرد از جنسیت خود و احساس تعلق به جنسیت مخالف و ترانس سکسوالیزم به معنای تمایل فرد دارای اختلال هویت جنسی به تغییر جنسیت خود از سالهای گذشته جزء اختلالات روانپزشکی محسوب می گردند و آنچنانکه انتظار می رود چون اختلال بر یکی از محوری ترین مفاهیم وجودی انسان که وی را نزد خود و جامعه مفهوم می بخشد ؛ یعنی جنسیت وی ؛ دست گذاشته است رنج بی پایانی بر مبتلایان وارد می سازد انسانی که در بهت و گیجی در مورد زن یا مرد بودن خود دچار ابهام و تعارض است و احساس و تفکر خود را مغایر با وضعیت جسمانی خود می بیند ؛ از سالها ی اولیه زندگی با محیط پیرامون خود نیز در تعارض قرار می گیرد.

طبیعی است که فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی از موقعی که خود را می شناسد در تعامل با خانواده مدرسه ؛ و جامعه دچار مشکلات فراوانی می گردد . جامعه که از وجود چنین اختلالی آگاهی صحیح ندارد بر چنین فردی بر چسب انحراف گذارده و زمینه انزوای وی را فراهم می سازد .کناره گیری فرد مبتلا به جهت واکنش های اجتماعی نسبت به وی و طرد او از خانواده و جامعه سبب می گردد که وی توانایی و امکان کسب مهارت و اطلاعات و رشد اجتماعی را از دست داده وبه اجبار و برای گذراندن زندگی یا تهیه امکانات درمانی خود به مشاغلی که وی را از چشم اجتماع دور نگاه داردکشانده شود و مورد استفاده کسانی واقع گردد که به دلیل نیاز وی به کسب درآمد او را وادار به انجام مشاغل سیاه و جنسی می نمایند.این مسئله علاوه بر تبعات اجتماعی و اخلاقی خود ، در انتشار بیماری های ناشی از روابط جنسی کنترل نشده مانند ایدز تاثیر روز افزونی خواهد داشت.

 

نویسنده مقاله : بیماران ترانس سکشوال و خدمات مددکاران اجتماعی در رابطه با این بیماران ...

ادریس قاسمی

دانلود متن کامل مقاله

احمدرضافرجی
سلام:ابتداازمدی رسایت وآقای ادریس قاسمی سپاسگزاری می کنم.وسوال بنده این است که آیا آماردقیقی ازافرادترانس سکشوال درجامعه موجود است؟
0