رویکردها و دیدگاه جامعه شناسی در خصوص دختران فراری

● رویکردها

دو رویکرد نظری مهم در زمینه فرار دختران، رویکرد انگیزشی و رویکرد شخصیتی می باشند رویکرد اول انگیزه های فراراز خانه را مورد بررسی قرار می دهد در حالی که رویکرد دوم به بررسی ویژگی های شخصیتی و روانشناختی نوجوانان فراری می پردازد.(محمد خانی ۱۳۸۶)

 ▪ رویکرد انگیزشی

هومر۱۹۷۳ بنقل محمد خانی ۱۳۸۶) با توجه به بکار گیری رویکرد انگیزشی در مورد دختران فراری انگیزه های آنها را به دو نوع طبقه بندی می کند:

۱) "فرار از وضعیت نامناسب خانواده" بعنوان مثال تعارضات و اختلافات خانوادگی
۲) "فرار برای رسیدن به اهداف خاص" برای مثال روابط عاشقانه و رمانتیک، گشت وگذار، ارتباط جنسی و.....

هومر با رد این عقیده که رفتار فرار از خانه صرفاً واکنشی به تعارضات و کشمکش های خانوادگی یا فریاد برای کمک خواهی باشد، اظهار می دارد که بسیار ی از کودکان صرفاً بدلایل خانوادگی فرار نمی کنند نوجوانانی که برای رسیدن به هدفی اقدام به فرار می کنند ممکن است مشکلاتی با خانواده یا مدرسه و جامعه داشته باشند ولی بیشتر در جستجوی هیجان هستند هومر این دختران را جستجو گران لذت می نامد. آنها به سوی مکانها و افرادی فرار می کنند که از آن منع شده اند مانند روابط جنسی ، مواد و مشروبات الکلی، و معمولاً جذب گروههای بزهکاری می شوند.

▪ رویکرد شخصیتی
در این رویکرد، توجه به خصوصیات شخصیتی به عنوان توضیحی برای رفتار فرار از خانه در نظر گرفته شده است که یا فرار را به عنوان یک "نشانه روان رنجوری" می بینند و یا بر ارتباط "بین کنترل داخلی و خارجی" فرار تکیه می کند. منظور از نبود کنترل خارجی، ناتوانی در تاثیر گذاری بر وقایع خارجی یا مقاومت کردن در برابر آنهاست دخترانی که کنترل خارجی ندارند معمولاً خود را ضعیف می پندارند و راحت تر تحت تاثیر قرار می گیرند. همچنین منظور از نبود کنترل داخلی وجود رفتارهای تکانشی ،عصبانی شدن، عدم توانایی قضاوت کردن و احساس درماندگی داشتن است.(حمیدی ۱۳۸۳)

تحقیقات در زمینه دختران فراری نشان می دهد که در گذشته زندگی آنها عوامل زیر قابل تشخیص است:

از دست دادن پدر و مادر، در معرض تهدید قرار گرفتن بمدت طولانی، احساس عدم پذیرش توسط والدین، تنبیه شدید توسط یکی از اعضای خانواده و..... بدین ترتیب شرایط گذشته این افراد نقش بسزایی در فرار آنان از خانه داشته است و مطابق با نظریه شناختی بک این تجربه های نامساعد دوران کودکی به مرور زمان منجر به شکل گیری خطاهای فکری می شود تا زمان بروز یک رویداد تنیدگی زا (معمولا بلوغ) نهفته باقی می ماند زمانی که یک موقعیت شکست زودرس واقع می شود افکار منفی فراگیر بروز می کند که خود را بشکل عزت نفس پایین نشان می دهد. از نظر آدلر نیز فقدان عزت نفس بعنوان مهم ترین متغیر روانی در علت شناسی انحرافات و یا ناسازگاری شخصیت است. همچنین در زمینه ارتباط عزت نفس و بزهکاری نوجوانان تحقیقات متعدد نشانگر یک ارتباط علی مشهود است و مشخصاً عزت نفس با بزهکاری همبستگی منفی دارد. (طهرانی زاده ۱۳۸۴)

بررسی ها نشان می دهد که شکل گیری موفق هویت با سلامت روانشناختی ارتباط دارد¬(ولی اوراس و بوسما ۲۰۰۵ بنقل از شاره و همکاران ۱۳۸۶)سطح پایین روانشناختی باعث رشد آهسته تر در فرآیند شکل گیری هویت می شود بررسی های طولی نشانگر ارتباط بین پایگاههای تعلیق (موراتوریوم) وهویت مغشوش با سطح پائین سلامت روانشناختی می باشند. در یک پژوهش در ایران (شاره و همکاران ۱۳۸۶)نشان داده شد که بین پایگاه هویت دختران فراری و دختران غیر فراری تفاوت معنی داری وجود داردهمچنین این پژوهش نشان می دهد بین فرار و پایگاه هویت مغشوش رابطه معنی داری وجود دارد.

● دیدگاه جامعه شناسی

▪ نظریه بوم شناختی

نظریه های جامعه شناسی بر نقش اساسی محیط اجتماعی در شکل گیری انحرافات اجتماعی تاکید می کنند.

نظریه بوم شناختی را جامعه شناسانی چون پارک و برگس مطرح می کنند. آنان در تبیین انحرافات اجتماعی بر متغیرهایی که با پدیده شهر نشینی ارتباط دارد نظیر زبان، قومیت ، مهاجرت،حوزه های سکونت گاهی و تراکم جمعیت تمرکز دارند.(احمدی ۱۳۸۴)

به اعتقاد پارک و برگس آن دسته از حوزه های درون شهری تجاری و صنعتی که به لحاظ اجتماعی دچار بی سازمانی اجتماعی شده اند ارزشها و سنتهای بزهکارانه را توسعه می دهند.(احمدی ۱۳۸۴)
نظریه بی سازمانی اجتماعی بر این باور است که عواملی چون کاهش کارایی نهادهای اجتماعی نظیر خانواده و تضعیف تقید های خویشاوندی بعنوان نیروهای غیر رسمی کنترل اجتماعی، کاهش انسجام سنتی اجتماعی که پیامد رشد سریع شهر نشینی، صنعتی شدن و مهاجرت فزاینده به حوزه های شهری است جرایمی نظیر انحرافات جنسی، اعتیاد و... را افزایش می دهد. .(احمدی ۱۳۸۴)

(اسکافنر۱۹۹۸به نقل از حمیدی ۱۳۸۳) در پژوهشی تحت عنوان (جستجوی ارتباط دیدگاههای جدید برای نوجوانان فراری) علت فرار و انحراف دختران را ضعف پیوندهای عاطفی نوجوانان با جامعه می داند. او به استناد تئوری پیوند اجتماعی و نیز تئوری تعهد معتقد است که در بحث فرار از منزل تعهد اجتماعی شکسته شده است اما علی رغم این از هم گسیختگی، بنظر می رسد نوجوانان در برابر فرار از منزل مقاومت می کنند و فرار آخرین انتخاب برای آنهاست هرچند ممکن است راههای دیگری نیز برای آنها باشد اما نوجوان هیچگونه اطلاعی از آنها ندارد.


منابع 1.جامعه شناسی انحرفات/زهرا محققان/انتشارات پرتو خورشید

2.مجموعه مقالات اسیب های اجتماعی/انجمن جامعه شناسی

3.دختران فراری/انتشارات دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

4.جامعه شناسی انحرافات/منوچهر محسنی

4.سایت اینترنتی
www.hawzah.net
www.takkhal.net
kalemehnews.com