اقدام اجتماعی

در بحث اقدام اجتماعی ابتدا باید ذکر کرد که موضوع اقدامات اجتماعی در مددکاری اجتماعی به دو شکل مطرح می شود.

شکل اول آن به عنوان یکی از شاخه های فرعی مددکاری اجتماعی و در کنار مدیریت اجتماعی و تحقیقات اجتماعی مطرح می شود و شکل دوم آن به عنوان یکی از روش های مددکاری جامعه ای مورد نظر می باشد. که در بحث حاضر از زاویه دوم بررسی خواهد شد.

تاریخچه

مدل (C) ، اقدام اجتماعی که به وسیله ی سائول الینسکی (1909-1972) پدر روانشناسی رادیکال به فرآیند توسعه ی جامعه ای و برنامه ریزی به عنوان یک ابزار به کارگرفته شده ، برای پیشی گرفتن بر اقدام مورد نظر توجه می کند .

تعریف اقدام اجتماعی

اقدامات اجتماعی عبارت از خدمات حرفه ای و سازمان یافته ای است که در جهت توسعه ی رفاه اجتماعی و یا پاسخ به مسائل اجتماعی در بخش کلان و گسترده عرضه می شود.

تبیین اقدام اجتماعی

 در تبیین تعریف فوق می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.    اقدامات اجتماعی همانند سایر شعبات، شاخه ها و روش های مددکاری اجتماعی یک فعالیت منظم و سازمان یافته است یعنی هم پشتوانه علمی دارد و هم از روش های علمی بهره می گیرد .

2.    هدف در اقدام اجتماعی، کلان و دامنه ی شمول آن گسترده است به عنوان مثال سیاست گذاری های مربوط به ایجاد اشتغال و حل بحران بیکاری در یک کشور یا منطقه و یا استان در قالب اقدام اجتماعی معنی پیدا می کند و یا توزیع منابع و امکانات اجتماعی در راستای تحقق عدالت اجتماعی و تامین امنیت و رفاه در جامعه در قالب اقدام اجتماعی محقق می شود.

3.    مخاطبین اقدامات اجتماعی از محدوده ی جغرافیایی شهر و روستا فراتر رفته و تا جامعه ی جهانی را نیز شامل می شود به عنون مثال، برنامه های یونیسف در رابطه با رفاه اجتماعی کودکان و مادران، تمامی کشورهای عضو سازمان ملل را شامل می شود و قانون حمایت از خانواده، کلیه ی خانواده های ایرانی را در برمی گیرد.

4.    این اقدامات و فعالیت های حرفه ای، نوعی سیاست گذاری است که در قالب قانون یا مصوبه کلان دولت و یا سازمان های خدمات اجتماعی عینیت پیدا می کند.

5.    روابط مددکار-مددجو غیر مستقیم است یعنی مددکاران اجتماعی به عنوان سیاست گذاران اجتماعی با فعالیت های حرفه ای و تخصصی خود قانون یا مصوبه ای را تهیه می کنند که نهایتا توسط گروهی از همکاران آن ها در واحدهای صرف عملیاتی می شود بنابراین فعالیت های مربوط به اقدامات اجتماعی، فعالیت ستادی و ماهیت آن مطالعاتی و کارشناسی است. بعضا گفته می شود که مددکاران اجتماعی در اقدام اجتماعی در نقش «حامی» ایفای نقش می کنند که حمایت آن ها در قالب سیاست های کلان رفاهی و اجتماعی نمود پیدا می کند و غالبا برآیند اقدام اجتماعی، در رفع نابرابری ها و محرومیت اجتماعی است که گفته می شود هدف این روش تغییر روابط قدرت، منابع و موسسات در جهت سودرسانی به افراد محروم است.

مدل اقدام اجتماعی با مدل های برنامه ریزی اجتماعی و توسعه محلی تفاوتی اساسی دارد. چرا که آن ها از دیدگاه های آزادی خواهانه و محافظه کارانه نشات می گیرند یعنی به دنبال اصلاحات هستند و این در حالی است که اقدام اجتماعی از اصول رادیکال تبعیت می کند که این خود باعث انتقاد فراوان در جوامع می گردد.

اتفاق نظر رادیکال ها در این است که کارکرد سیستم فعلی به نفع عموم مردم نیست بلکه فقط به نفع طبقه ی حاکم جامعه می باشد .

نظریه ها

از نظریه پردازان مشهور و برجسته ی اقدام اجتماعی می توان سائول الینسکی، فرانسس فاکس پیون، ریچارد کلوارد و جورج وایلی را نام برد. این نظریه پردازان اصول اقدامات اجتماعی را باتوجه به اصول رادیکال مورد نظر قرار داده اند .

پیون و کلوارد ، سیستم رفاه اجتماعی را در خدمت طبقه حاکم می بینند، آن ها معتقدند که سیستم های کمک کننده فقط در شرایطی خاص (گسترش بحران و بی نظمی) آن هم به دلیل ایجاد نظم در راستای حاکمیت هنجارهای طبقه حاکم، در جامعه دیده می شوند. یعنی سیستم های کمک کننده ، نهادهای ثانوی و حمایت کننده به حساب می آیند .

اقدام کنندگان اجتماعی بر این باورند که افراد در جوامع توسط تعهدات خود برانگیخته می شوند بدین ترتیب آنان با این عقیده که در دیدگاه های محافظه کارانه و آزادیخواهانه حاکم است،یعنی برابری حقیقی برای انگیزش و حرکت انسان زیان آور است، مخالف می باشند . به عقیده ی آنان در صورت فراهم بودن فرصت و امکان مشارکت مردم در فعالیت های اجتماعی، فرد و جامعه هر دو از آن بهره خواهند برد .
تئوری الینسکی سه جز مهم را مطرح می کند ؛ جامعه ، سازماندهی و قدرت .
وی معتقد است که آن ها چارچوبی اساسی برای تفسیر و ارزیابی سازماندهی جامعه ای مداوم ایجاد می نمایند . الینسکی در واقع جامعه شناسی بود که به صورت کاربردی از یک دیدگاه جامعه شناسانه برای درک ساختار اجتماعی شهری ، تعیین مشکلات جامعه ای مشترک و جستجوی راه حل های نهادی و ساختاری از طریق سازمان های کاربردی مردمی که توسط محلات کنترل می شدند ، استفاده نمود .
الینسکی در بحث جامعه مطرح می کند که جوامع محلی ، جوامع خودمختار و مستقل از ساختار اجتماعی نیستند بلکه آنان انعکاس و بازتاب فرایندهای گسترده تر یک جامعه ی شهری هستند . بنابراین به سازمان دهندگان اجتماعی توصیه می کند که ارتباط بین جوانع محلی و ساختارهای اجتماعی وسیع تر را درک کنند . هم چنین عنوان مینماید که اکثرا راه حل های بسیاری از مشکلات محلی ، نیازمند مداخله، حمایت یا گاهی اوقات انحصار سازمان ها و موسسات خارجی است .

در زمینه ی سازماندهی به عنوان یکی از مهم ترین سازمان دهندگان ، الینسکی بر تئوری تجهیز منابع تاکید می کند . او یک سازماندهی کاربردی را به عنوان یک کاتالیزور برای حرکت های اجتماعی و جامعه ای می بیند . سازماندهی به حرکت ها شکل داده و به آن ها دوام می بخشد و به صورت منطقی و تعمدی ، منابع محلی را تجهیز و مدیریت می نماید .

ریترزها (1987) اصول سازماندهی الینسکی را مبتنی بر موارد ذیل می بینند ؛

1.    تجهیز منابع لازم برای استقرار و سازماندهی
2.    ایجاد یک ساختار سازماندهی پایدار برای حمایت
3.    استفاده از تعارض و کشمکش غیر خشونت آمیز برای توسعه و گسترش یک سازماندهی

و نهایتا قدرت برای الینسکی عبارت است از توانایی عمل کردن . قدرت جامعه ای نتیجه ی اقدام ارادی است که همبستگی جامعه ای را تقویت کرده و همزمان از منافع محلی دفاع و حمایت می کند .

الینسکی معتقد است که ظهور مجدد اقدام اجتماعی ممکن بوده و توزیع مجدد قدرت و درآمد از طریق اقدام در سطح جامعه امکان پذیر است. گروه محروم پس از سازماندهی می تواند سهم عادلانه خود را از اجتماعی بزرگ تر دریافت دارد و توزیع مجدد قدرت و منابع از طریق ایجاد تغییر در خط مشی های رسمی سازمانها یا جوامع، ممکن گردد.

پیکارد (1975، 1989) نیز بیان می کند که مشکلی که همواره ذهن اقدام کنندگان اجتماعی را به خود مشغول کرده است، توزیع مجدد مناسبات قدرت در یک جامعه و بنابراین فراهم کردن کالا و خدمات برای افراد نیازمند می باشد. اقدام کنندگان اجتماعی، افراد قدرتمند جامعه را به عنوان متحدان یا کارفرمایان خود نمی بینند، بینششان آن است که تمام مشکلات نتیجه مستقیم تمرکز قدرت در دست یک گروه اقلیت و تصمیم گرفتن آنها برای اکثریت است که نتیجه آن نابرابری اجتماعی، بی عدالتی اجتماعی و محرومیت اجتماعی است. آنها تمام جوامع را تقسیم شده به دو دسته و گروه داراها و ندارها می دانند، وظیفه ای که آنها بر خود می بینند، تغییر دادن این گروه ها حداقل در بعضی زمینه هاست.

رویه شان متبلور کردن و شکل دادن به مسائل و تعیین کردن گروه یا جمعیت هدف و در اقدام قرار دادن طرحی برای حل کردن مسائل به ضرر و برعلیه جمعیت هدف است. روشی که آن ها به کار می برند، روش مجادله و تعارض است. بنابراین آنها فکر می کنند که گروه محروم مصمم شده اند یک موضوع و مسئله غلط را درست کنند، بنابراین مجال کمی برای توافق عمومی و یا مصالحه وجود دارد.

کارگزاران این مدل نقش عمل کننده و حامی است، کسی که بی عدالتی ها را می بیند و خود را با محرومان و ستم دیدگان متحد می داند نه با ظالمان. او توجه و علاقه ای به فرآیند دموکراتیک ندارد مگر در سازماندهی خودش، او به طرح های طولانی مدت علاقه مند نیست. علاقه و ارتباطش با قسمت محروم جامعه است و کوشش هایش به طرف واژگونی و دگرگونی ستمکاران جهت داده می شود.

غنی آبادی(1375) از نگاه پیون و کلوارد مدل (C) را چنین تحلیل می نماید ؛

جنبش های اجتماعی نتیجه بروز تغییرهای نظم اجتماعی است و رهبران یا سازماندهندگان، جنبش های اجتماعی را به وجود نمی آورند. از طرفی گروه ممتاز (طبقه حاکم) از خود واکنشی ظاهر نمی سازد مگر اینکه طبقه پایین نظم اجتماعی را مورد تهدید قرار دهد.

پیون و کلوارد اعتقاد دارند که نهادهای ساختاری سهم بسزایی در بروز اعتراض و نحوه شکل گیری آن دارد. آنها معتقدند که اکثرا سازماندهندگان جامعه ای با افسانه سیاست چند حزبی چنان فریب خورده اند که حتی تشخیص نمی دهند، استراتژی های سیاسی با آزادی انتخاب نشده است، متوجه اجبار و اضطرار موجود در ساختار اجتماعی نیستند . نقص دیگری که پیون  و کلوارد در استراتژی سنتی سازمان دهی جامعه به آن اشاره دارند ، عدم توانایی شناختی فرد معترض است . آن ها براین باورند که برخلاف اعتقاد رایج ، افراد خارجی ستمدیده معترض نیستند بلکه آنانی که زندگیشان ریشه در یک بافت نهادی دارد – مردمی که در یک گروه اجتماعی گرد هم آمده اند – دست به اعتراض می دهند .

مردم مستعد اعتراض ، کسانی هستند که به دلیل کار یا وجه اشتراک دیگری گرد هم جمع آمده و با یک هدف مشترک دست به اعتصاب می زنند ، توان بالقوه ی آن چه از اعتراض حاصل می آید ، معمولا از نظر ساختاری محدود است .

پیون و کلوارد محدودیت های فراوانی را در مدل (C) سازماندهی رادیکال مشاهده ، می نمایند و این در حالی است که در مقابل ، اهداف والایی برای سازمان دهندگان رادیکال در نظر دارند . اهداف سنتی سازماندهی جامعه متوجه اصلاحات است ؛ اهداف رادیکال سازماندهی جامعه متوجه بدست آوردن امتیاز بیشتری برای طبقه پایین است .

سازمان دهندگان با محدودیت هایی روبرو هستند ، اما همواره تشویق می شوند تا تاثیر بالقوه ی طبقه ی پایین را به هر طریقی که می توانند افزایش دهند . در حقیقت شرایط اجتماعی ، سازمان دهندگان رادیکال جامعه را محدود می سازد به این دلیل که آنان نمی توانند برای ترتیب دادن اعتراض از قبل برنامه ریزی کنند. در نتیجه آنان در انتظار شکل گیری اعتراض بوده سپس استراتژی هایی را دنبال می کنند که موجب افزایش نیروی حرکت و اثرات اعتصاب گردد.

غنی آبادی(1375) از دیدگاه گالپر چنین بیان می کند که امکانات موجود برای سازمان دهندگان رادیکال جامعه مانع عمل عادی و روزمره آنان می گردد . طبق نظر وی ، وظیفه عمده رادیکال ها ، پیوند مشکلات آنی با برنامه های گسترده و وسیع ، شبیه پیوندی است که بین مشکلات فردی و مسائل اجتماعی وجود دارد . در این ، صورت وظیفه ی هر یک از مددکاران تربیت جنبش های درازمدت براساس تغییرات ساختاری خواهد بود . بنابراین ، هر پروژه یا وظیفه، فعالیتی مبتنی بر پیوند فرصت های متعدد با فرآیندهای سیاسی گسترده است.

به طور کلی می توان گفت که مدل اقدام اجتماعی مربوط به کار مستقیم با افراد است ، گروه هایی از افراد که براساس علایق مشترک، یا به دلیل وجود نابرابری ها و فشارهای اجتماعی به یکدیگر می پیوندند . ساختار قدرت خارج از سیستم گروه های فوق می باشد و بنابراین اقدامات نیز باید بر اهداف خارجی متمرکز باشند .

تعریف جامعه در اقدام اجتماعی :

بخشی از جامعه مورد نظر است که مستقیما از یک یا چند مشکل رنج می برند و دچار محرومیت هستند. یا گروه های اقلیت اقتصادی، اجتماعی، نژادی قومی و ... که توسط اکثریت جامعه مورد استثمار قرار گرفته اند.

نوع جامعه در اقدام اجتماعی:

جامعه ای متشکل از افراد محروم که به آن ها اجحاف شده و بی عدالتی در آن به چشم می خورد ( منظور پاره گروه های محروم در جامعه است که برای حل مشکلات آن ها قوانین رسمی وجود دارد ولی به خوبی اجرا نمی شود.)

هدف ها در اقدام اجتماعی :

<>    تغییر در ارتباطات و جهت نیروها
<>    تقاضای اجرای قانون

نقش مددجو در اقدام اجتماعی :

افرادی محروم و ستم دیده نقش یک شرکت کننده را دارند که بوسیله ی مددکار حمایت و پشتیبانی می شود تا به حقوق خویش دست یابند.

نقش مددکار در اقدام اجتماعی:

<>    حامی
<>    شخص علاقه مند به منافع جامعه و مردم

مردم را نسبت به حقوق قانونی خودشان آگاه می کند.

راه و روش مورد نظر برای به انجام رساندن تغییرات اساسی :

برای دستیابی به خواسته ها و هدف ها لازم است افراد جامعه تحت یک شرایط مشخص در تشکیلات و سازمان منظمی فعالیت های خود را انجام دهند.
این روش تقاضای اجرای قوانین را می نمایند.

فنون یا تکنیک های مورد استفاده :

بحث، مذاکره و جدل

رو در رو قرار دادن طرفین و تقاضای حقوق قانونی و نهایت اقدام مستقیم طبق قانون

به طور کلی می توان گفت که مدل اقدام اجتماعی مربوط به کار مستقیم با افراد است ، گروه هایی از افراد که براساس علایق مشترک، یا به دلیل وجود نابرابری ها و فشارهای اجتماعی به یکدیگر می پیوندند . ساختار قدرت خارج از سیستم گروه های فوق می باشد و بنابراین اقدامات نیز باید بر اهداف خارجی متمرکز باشند .


منابع:
اصول و مبانی مددکاری اجتماعی /مری.دابلیو مافت و خوزه . بی اشفورد /دکتر خدیجه السادات غنی آبادی
مددکاری اجتماعی کار در جامعه /آلن توئلوتریز /فریده همتی
مقدمه ای بر مددکاری اجتماعی /بی .جی.پیکارد /منیرالسادات میربهاء و اکبر بخشی نیا

احمدرضافرجی
سلام مطلب ارزنده ای بود
0