نقش مددکاران اجتماعی در جلب مشارکت کودکان و نوجوانان 2

آموزش های نوین مددکاری اجتماعی به حضور گسترده ی خدمت گیرندگان در فرایند تصمیم گیری تاکید دارد تا افراد در زندگی خود موثر باشند. کسب مهارت های لازم در کار مشارکتی برای مددکاران اجتماعی نیاز کلیدی است و داشتن این مهارت ها بازتاب آموزش ، یادگیری و ارزیابی مناسب است.

کار مشارکتی به معنی کار افراد حرفه ای با خدمت گیرندگان نیست بلکه آنها باید در کنار هم و در سرتاسر مسیر، در کار مشترکی درگیر باشند.

بطور کلی مشارکت و مداخله ی خدمت گیرندگان و مراقبان فرصت هایی را برای مددکاران اجتماعی فراهم می آورد که عبارتند از:

1-    شناخت واقعی خدمت گیرندگان و مراقبان ، آشنایی با خواسته ها و نیازهای واقعی آنها
2-    یادگیری درباره ی ایده ها، تجارب و تخصص های ویژه ی خدمت گیرندگان و مراقبان
3-    شناخت خدمت گیرندگان و مراقبان به عنوان افرادی فعال و مستقل
4-    ترکیب تئوری های مداخله ای مددکاری اجتماعی در عمل و کنار گذاشتن رفتارها و تفکرات قالبی در ارتباط با خدمت گیرندگان و مراقبان

سوال مهمی که بیش از هر چیز بایدبه ان پاسخ داده شود این است منظور از مشارکت چیست؟

زبان مشارکت بسیار پیچیده است. اصطلاح واحدی برای افراد مختلف معانی متفاوتی میدهد و همان مفهوم ممکن است با اصطلاحات متفاوتی شناخته شودواما واژگان کمترین اهمیت را دارند.آنچه مهم است منظوری است که در پس ان واژه ، کنش ها را شرح میدهد.(بروی ، 2000،9)

بطور معمول واژگان مشارکت ، درگیری ، و کار با یکدیگر  اغلب برای توصیف محدوده ی وسیعی از ایده ها و فعالیت ها بکار می روند.در این مقاله از همه ی این واژه ها برای تشریح و دربرگیری و شمول خدمت گیرندگان و مراقبان در اقدامات مددکاری اجتماعی استفاده شده است.

بطور سنتی مددکاران اجتماعی، مراجعان را در رابطه ی " کمک کننده - کمک گیرنده " میدیدند بطوریکه مددکار بعنوان شخص کمک کننده و مراجعان بعنوان کمک گیرندگان محسوب میشدند.(جوردن، 1982)

با اینکه در اموزش های مددکاران اجتماعی خدمت گیرندگان افرادی فعال و مستقل بودند(برسفورد،1994) اما مددکاران به عنوان فردی متخصص ، دارای مهارت، توانمند و آشنا به منابع و امکانات محیطی دیده میشدند که قادر است مشکلات مراجع را مرتفع سازد. در این رابطه خدمت گیرنده به معنای واقعی ضعیف و آسیب پذیر بود. اما در دهه ی 1980-1990 تغییری اساسی در رابطه ی مراجع – مددکار صورت گرفت که این بار روی حقوق و توانمندی های مراجع برای تعیین و تعریف موقعیتش در چارچوبی مشارکتی  تاکید می کرد.(هاوو، 1992)

رسیدن به این شناخت که مددکار و مراجع فقط در سطح دانش و مهارت ها با هم متفاوتند ، سبب شد تا مراجعان به عنوان "شرکای فعال و برابر" دیده شوند.این تغییرات سبب تغییر در تفکرات افراد حرفه ای گردید و مشارکت خدمت گیرندگان و مراقبان را در فعالیت های مددکاری اجتماعی، خدمات اجتماعی و خدمات عمومی افزایش داد.

این تغییرات اشکال متنوعی داشت مانند: استفاده ی بیشتر از اظهارات و گفته ها و نقطه نظرات خدمت گیرندگان در برنامه ریزی ها، حضور در مدیریت خدمات و برنامه ریزی برای خدمات جدیدتر. بطور کلی علل شکل گیری و توسعه ی مشارکت در خدمت گیرندگان و مراقبان به مجموعه ی  پیچیده ای از تغییرات سیاسی و اجتماعی مربوط می شود که در سطح بین المللی و در طی 60 سال گذشته رخ داده است که در ذیل به برخی از انها اشاره می کنیم:

1-    توسعه ی فلسفه های نوین(پیدایش هنجارسازی و مدل های اجتماعی برای معلولین  که بر حقوق و مشارکت آنها تاکید می کند.)
2-    توسعه ی جنبش های حقوق رفاهی و مدنی(پس از جنگ جهانی دوم ، جنبش های بسیاری در ایالات متحده و کشورهای صنعتی غربی در مسیر افزایش حقوق مدنی برای افراد آسیب دیده و تحت ستم شکل گرفت.)
3-    خدمات رفاهی سنتی پاسخگوی نیازها و خواست های افراد جامعه نبود.(برسفورد ،1994)
4-    پیدایش جنبش های خدمت گیرندگان و مراقبان به دلیل نارضایتی آنها از خدمات رفاهی و برنامه های حمایتی
5-    پیدایش گروه ها و سازمان های خودیار
6-    تغییر در تعادل قدرت بین خدمت گیرندگان و مددکاران اجتماعی و توسعه ی روش های مشارکتی تر
7-    مشتری مداری در دهه ی 1980 و تاکید بر رویکردهای " اقتصاد مختلط" و توسعه ی اصول مشتری مداری
8-    کوچک سازی نقش دولت بمنظور تخفیف فقر و تبعیض های اجتماعی

بدین ترتیب اصطلاحات " خدمت گیرنده" و "مراقب" بخشی از فرهنگ لغات مددکاری اجتماعی ومراقبت اجتماعی گردیدند. این تغییر در مفاهیم همراه با تغییر در اصول زیر بنایی " مشارکت" بود بطوریکه امروزه معتقدیم که خدمات باید: مراجع محور ، هدایت شده توسط نیازها  و هدایت شده بوسیله ی مراجع  باشد.

1-    خدمت گیرنده:

در گذشته اصطلاح خدمت گیرنده به کسانی اشاره داشت که خدمات یا حمایت هایی را بصورت داوطلبانه یا اجباری از مراکز عمومی یا بخش های خصوصی بمنظور انجام فعالیت های روزانه شان ، دریافت می کردند. این افراد معمولا در این طبقه بندی جای می گرفتند:

-    خدمت گیرندگان بهداشت روانی
-    کودکان بدسرپرست یا بی سرپرست
-    افراد مبتلا به ایدز
-    سالمندان
-    افراد دارای ناتوانی های جسمی یا اسیب های حسی
-    افراد دارای مشکلات یادگیری
-    افراد دارای آسیب های چند گانه
-    افراد با وابستگی به الکل یا مواد و داروها
-    پناهندگان سیاسی

در این طبقه بندی خدمت گیرندگان کسانی هستند که واجد الشرایط دریافت مراقبت های اجتماعی یا خدمات مددکاری اجتماعی می باشند.(برسفورد، 2000) اصطلاح خدمت گیرنده ، تعریف فرد را برای دریافت فعالانه ی خدمات رفاهی و بهداشتی محدود می کند.بطوریکه خدمت گیرنده کسی است که خدمتی را می پذیرد یا دریافت می کند.این تعریف سبب می شود تا کلیه ی ویژگی های خدمت گیرنده بعنوان یک انسان نادیده گرفته شود.در حالیکه در درجه ی نخست وی انسان است که تجاربی از دریافت خدمات را هم با خود دارد. او شخصی است که می تواند در بهبود و یا تغییر هرنوع خدمت نقش ویژه ای را ایفا نماید.

2-    مراقب

بطور کلی دو دسته مراقب وجود دارد. کسانی که برای مراقبت هایشان پولی دریافت نمی کنندو مراقبانی که به آنها پول پرداخت می شود(دستمزدبگیر) در تعریف سنتی ، مراقبان دسته ی اول بعنوان " مراقبان غیر رسمی"  و یا "اعضای خانواده" شناخته می شدند . تجربه نشان داده است که مراقبان اصطلاح "غیر رسمی" را در مورد خود نمی پسندند و همه ی مراقبان اعضای خانواده ی فرد بیمار نیستند.

برای همین منظور در سال 2005 سازمان های مراقبتی انگلستان تعریف زیر را پیشنهاد دادند:

" مراقبان از خانواده، همسر و دوستان خود که بواسطه ی بیماری، ضعف و یا ناتوانی نیازمند کمک هستند، مراقبت می کنند. مراقبتی که انها ارائه می دهند بدون دریافت دستمزد می باشد."

چه فرصت هایی برای مشارکت در مددکاری اجتماعی وجود دارد؟

برای خدمت گیرندگان و مراقبان این امکان وجود دارد تا در تمام مراحل ارزیابی، تحقیق و بررسی، تصمیم گیری، بازرسی ، برنامه ریزی و توسعه ، مشارکت نمایند. نکته ی کلیدی در مشارکت و مداخله ی این افراد آن است  که طیفی از فرصت ها وجود داشته باشد طوریکه آنها بتوانند چگونگی و زمان مشارکت را انتخاب نمایند.
یکی از بزرگترین موانع برای مشارکت خدمت گیرندگان و مراقبان ، نگرش افراد حرفه ایست. اصول و ارزش هایی که افراد حرفه ای بخصوص مددکاران اجتماعی باید از ان آگاه باشند عبارت است از:

1-    مشارکت یک حق است.
2-    حتی کودکان و نوجوانان هم مقتدرترین افراد در زندگی خودشان هستند.
3-    مشارکت به احترام و صداقت بستگی دارد.
4-    امکان مشارکت باید در دسترس همه و جامع و فراگیر باشد.
5-    مشارکت مکالمه و گفتگویی است برای تغییر موثر.
6-    مشارکت مسئولیتی است که برعهده ی هر شخصی گذاشته می شود.
7-    مشارکت برای همه ی افراد منفعت هایی دارد.
8-    مشارکت جزء اساسی و درونی جامعه است.(اسکتچلی و والکر ، 2006)

تصمیم گیرندگان ، مشارکت کنندگان و مدیران و برنامه ریزان به دانشی انتقادی از پژوهش و عمل تا ادراکی عمیق و جامع از موانع عدم مشارکت خدمت گیرندگان و مراقبان را بدست اورند.در ذیل به بخشی از این موانع اشاره می شود.

1-    فقرا از حقوقشان برای حضور در فرایند تصمیم گیری و نقش مهمشان در تغییر زندگی خود، آگاه نیستند.
2-    افرادی که در شرایط بحرانی زندگی می کنند مانند بیماران سرطانی، امیدی برای حضور در تصمیم گیری ها ی اجتماعی و عمومی ندارند و به لحاظ اجتماعی به فردی نامرئی   مبدل می شوند.
3-    افرادی که در ابعاد مختلف مورد ستم و تبعیض قرار گرفته اند ملزومات حضور در فرآیندهای تصمیم گیری مانند دانش، آگاهی، اعتماد به نفس و عزت نفس را ندارند.
4-    نداشتن منابع و سرمایه های لازم ، رفتارها و تفکرات قالبی ارائه دهندگان خدمات ، کمبود اطلاعات و آگاهی های به روز شده و... از نمونه هایی هستند که با تلفیق شدن با شرایط نامساعد جغرافیایی، حضور در گروه های اقلیتی مذهبی و جنسیتی  و نژادی مانع مشارکت افراد در فرآیندتصمیم گیری می شوند.

طبق نظریه ی بروی (2000) سه نیروی مهم در پس توسعه ی رویکردهای مشارکتی وجود دارد که برخورد هر سه سبب ایدئولوژی ها و جنبش های متفاوتی گردیده است.این نیرو ها عبارتند از:

-اختیارات دولتی و سیاسی             - اختیارات حرفه ای                  - اختیارات مراجعین

احمدرضا فرجی
سلام استاد:بنده معتقدم که مسئولین جامعه مددکاری تدبیری بیاندیشند تادر مدارس ابتدایی حضور داشته باشند(جهت شناسایی افراد آسیب دیده ویا درمعرض آسیب)تاباکمترین هزینه بیشترین پیشرفت در کاهش آسیب راداشته باشیم
0