فقر زنان : شرح چند دلیل : طرح یک الگو

فقر زنان یکی از مهمترین معضلات در دنیای امروز است که میلیون ها نفر انسان را به خود گرفتار کرده است. زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار دارند . سهم نابرابر و بیشتر زنان از فقر در مقیاس جهانی غالباً در مفهوم « زنانه شدن  فقر » انعکاس یافته . گرچه کمبود اطلاعات معتبر درباره فقر به طور کلی و فقر جنسیت بطور خاص هر نوع نتیجه گیری را دشوار می سازد این مسئله همچنان از جانب سازمان های بین المللی و متخصصان توسعه مطرح می شود. تاکید بر اینکه زنان 60 تا 70 درصد فقرای جهان را تشکیل می دهند و احتمال فقر در میان زنان افزایش یافته است.

فقر زنان یعنی رکود اقتصادی و جمود فکری نیمی از 5/6 میلیاردی که روی زمین نفس می شکند. به عبارت دیگر پرداختن به راه رهایی از فقر مصادف است با راه نمایی برای نیمی از ساکنان زمین ، تا بتوانند رونق و تکامل را تجربه کنند و در بسط آن بکوشند . این گزاره در ادبیات و مطالعات خانواده و زنان بسیار مشهور شده است که فقر یک امر طبیعی نیست بلکه معلول روابط و مناسبات انسانها در عرصه اجتماعی است . روابط قدرت و سلطه بطور قابل ملاحظه ای قوام بخش روابط اجتماعی در جوامع بشری بوده اند.

به رغم دستاوردهای بزرگ علمی و فنی در جامعه بشری ، هنوز نیمی از جمعیت جهان در فقر شدید بسر می برند . حتی کشورهایی که بر اقیانوس های گاز و نفت و منابع طبیعی گسترده شده اند ، میلیون ها نفر از شهروندانشان دچار گرسنگی و فقر شدید هستند ( راغفر ، 1384 : 294 ).

فقر در ساده‌ترین و ملموس‌ترین سطح، تخریب و تضعیف جسم انسان خود را نشان داده و در بالاترین سطح، تکامل بشری را با تهدید جدی روبه‌رو ساخته و او را به چالش عمیقی فرا خوانده است.به ‌رغم  تلاش‌های عظیمی که برای حذف و ریشه‌کنی فقر در جهان صورت گرفته نتایج چندان قابل توجهی از آن گرفته نشده است. به استناد آمارهای ارائه شده از سوی UNDP  دهه 1990 دهه یاس و ناامیدی بود. در حال حاضر 54 کشور نسبت به سال 1990 فقیرتر شده‌اند. درآمد 57 درصد فقیرترین افراد جهان به اندازه یک درصد ثروتمندترین افراد جهان است. درآمد 25 میلیون آمریکایی ثروتمند به اندازه درآمد تقریباً 2 میلیارد نفر در جهان است. بر طبق آمار 3/1 ميليارد نفر در دنيا با روزي كمتر از يك دلار زندگي مي كنند كه هفتاد درصد آنان را زنان تشكيل ميدهند. هفتاد درصد فقراي جهان را زنان تشكيل مي دهند و در سطح جهاني زنان به طور ميانگين 50 درصد مردان درآمددارند. (لیلا فخری ،1383 :7).

به گفته ي دبير كل سابق كميسيون زنان سازمان ملل در حاليكه زنان پنجاه درصد جمعيت جهان را تشكيل مي دهند اما يك سوم نيروي كار محسوب مي شوند و يك دهم درآمد جهان و تنها يك صدم مالكيت املاك را دارا هستند و چه متأثر كننده است كه نيمي از كره ي زمين تنها يك صدم سهم جهان را دارا است و به اقرار اهل نظر فقر چهره اي زنانه دارد و سياست هاي ليبراليسم نو يكي از علل عمده زنانه شدن فقر بر شمرده مي شود»(لیلا فخری ،1383 :7)  این مسئله موجب شده است که در قرن جدید تعهد و تقلای بی‌سابقه‌ای برای رهایی از فقر در جهان آغاز شود. بیانیه هزاره سازمان ملل متحد که از سوی بزرگترین نشست سران کشورها در طول تاریخ ارائه گردید، سرلوحه تمام آرمان‌ها و اهداف خود را ریشه‌کنی فقر شدید و گرسنگی قرار داده است. حتی گزارش توسعه انسانی 2003 از مجموعه گزارشات جهانی برنامه عمرانی ملل متحد(UNDP) عنوان خود را "اهداف توسعه هزاره پیمانی میان ملت‌ها برای پایان دادن به فقر" انتخاب نموده است. (حسین غفرانی و دیگران، 1382: 21).

بررسی مسئله فقر از جهات و ابعاد گونانی میسر است.اقتصاددانان به عوامل موثر بر فقر و حدود و دامنه ی آن و جامعه شناسان به تاثیرات فقر در بروز آسیب های دیگر اجتماعی فرهنگی تاکید داشته اند.با این حال،شناسایی و تفکیک میان فقرا و بررسی ابعاد فقر در میان گروه های مختلف اقتصادی اجتماعی کم تر مورد توجه واقع شده است.یکی از بارزترین ویژگی های مغفول در بررسی دامنه فقر ، مسئله جنسیت و تاثیر آن در تعمیق و شدت فقر است.
پدیده فقر زنانه از جمله مباحث جدید و کم تر مورد عنایت در فقر محسوب می شود. در این جا سوال بسیار مهم و بنیادینی که در نگاه اول مطرح می‌شود سنجش فقر و شناخت ویژگی های آن می‌باشد. اصولاً فقر زنان چه حوزه‌هایی را در برمی‌گیرد؟ و چگونه جنسیت فقری مضاعف را به زنان تحمیل می کند؟ در این راه چه گام هایی را می توان برای بهبود وضعیت آنان انجام داد؟