عوامل مؤثر برشیوع خودکشی - شیوه های خودکشی - انواع خودکشی

عوامل مؤثر برشیوع خودکشی :

جنس : در تمام سنین مردها سه برابر زن ها خودکشی موفق داشته اند در حالی که زن ها سه برابر مردها اقدام به خودکشی می کنند .

 سن : خودکشی و بیشتر از آن ژست و فکر خودکشی در نوجوانان افسرده دیده می شود . ( خودکشی سومین عامل مرگ ومیر نوجوانان است . )

مذهب : میان یهودیان و کاتولیک ها ، خودکشی نسبت به پروتستان ها کمتر است و میان مسلمانان به خصوص طبقات مذهبی که ازایمان بیشتری برخوردار باشند تصورمی شود از تمام مذاهب کمتر باشد.
وضعیت تأهل : خودکشی میان افراد مجرد دو بار بیشتر از افراد متأهل است و برای مطلقه و بیوه چهار تا ده بار بیشتر از کسانی است که با همسر خود زندگی می کنند .

نژاد  و شرایط اقلیمی : در امریکا اغلب خودکشی سفیدپوستان از سیاه پوستان بیشتر است . اثربادهای خنک مثل " فون" دردره‌های کوه آلپ وحتی در شمال ایران ، به ویژه درگرگان ، باعث حالت تهییج و تشویش بالایی می‌شود . خطرات خودکشی در هوای خشک قاره‌ای ، یا در بهار هنگام افزایش فشار جوی افزایش می‌یابند .

محیط زندگی : زندگی در شهرهای بزرگ خطر اقدام به خودکشی را افزایش می دهد. شیوه های خودکشی

وسایل خودکشی بسته به سهولت ، تقلید و هنجارهای اجتماعی و زمانی ، تغییر می کند . روش های خودکشی درغرب نسبت به سال های 1960 که از گازهای مخرب و سمی استفاده می شد تغییر کرده است . شایع ترین روش خودکشی در امریکا ، اسلحه گرم است .

شایع ترین روش خودکشی درایران خودسوزی و پس از آن دارآویختگی است.

به طور کلی از 50 سال قبل تا کنون می توان روش های خودکشی را چنین برشمرد :

حلق آویز کردن ، مسموم کردن ، به کاربردن اسلحه های سرد ، غرق کردن ، پرتاب ازبلندی ، خود را به زیروسایل موتوری سنگین انداختن و بالاخره خودسوزی و استفاده از سلاح های گرم .
شیوه های خودکشی به موارد ذیل قابل تقسیم هستند :

شیوه های رنج آور : سقوط از بلندی ، سلاح گرم و سرد ،تصادف عمدی و خودسوزی .

شیوه های خفه کننده : غرق شدگی ، خفگی با گازها و دود ذغال و حلق آویز کردن .

شیوه های مسموم کننده : املاح آرسنیک ، داروهای خواب آور ، الکل و سموم شیمیایی .

و برخی شیوه های مشکوک که به تشخیص پزشکی قانونی بستگی دارد مانند ضربات چاقوی مشکوک ، خفگی های مشکوک و غیره .

انواع خودکشی

نظریه پردازان تقسیم بندی های مختلفی از انواع خودکشی ارائه داده اند :

انواع اجتماعی خودکشی :

دورکیم استدلال کرد که هرچه فردخود را از زندگی اجتماعی منفک سازد ، اجتماع یکپارچگی خود را از دست می دهد ودرنتیجه با ضعیف و ناتوان شدن گروه های اجتماعی که فرد بدان ها وابسته است ، فرد کمتر به آنها وابستگی پیدا می کند و به خود وابسته می شود و" تنها قواعد رفتاری را که برمبنای منافع شخصی اش استوارباشد ، می پذیرد ". و سرانجام درنتیجه این خود فردی دربرابرخود اجتماعی ، فرد به خود خواهی یا فردگرایی افراطی خواهد رسید . دورکیم خودکشی را به چهار دسته تقسیم کرده است

1. خودکشی خودخواهانه :

دورکیم این نوع خودکشی را خاص جوامع و اجتماعاتی که دارای فلسفه وسنت فرد گرایی ، استقلال طلبی افراد ، خوداتکایی و خودکفایی می باشند ، می داند .

در چنین جوامعی به واسطه ی میزان کنترل اجتماعی و فشار جمعی بسیار کم ،تضعیف روح جمعی ، بی طرفی سازمان های اجتماعی در مسئولیت های فردی ، غلبه مناسبات و روابط ثانویه و رسمی بر روابط اولیه ونخستین و عدم تعلق عمیق فرد به گروه ،کمبود یا اختلال شدید همانند سازی با گروه های اجتماعی و عدم پشتیبانی اجتماعی و سرپرستی عاطفی و روانی سازمان ها از فرد سبب افزایش تمایل او به خودکشی در شرایط بحرانی می گردد . در این جوامع افراد شدیداً به اراده خود وابسته اند و رفتار خود را بنا به میل شخصی اشان تنظیم می کنندو ارزش های حاکم بر جامعه در انتخاب آنها تأثیری ندارد البته این میزان فردگرایی بسته به جوامع متفاوت ، تغییر می کند .

دورکیم برای توجیه خودکشی خودگرایانه به مسایل روانی توجه نمی کند ، "اگر چه توضیح علل خودگرایانه خود به معنی پذیرش نوعی علل روانی است ولی دورکیم بررسی روانی آسیب های اجتماعی را ازمطالعاتش دور می کند " .

خودکشی خودخواهانه ،خود نیز به دو قسم است ؛ نوع مالیخولیایی که با نوعی سستی و احساس فتورهمراه است وحالات افسردگی و انفعال شدید درافراد دیده می شود . نوع اپیکوری که با احساس بی میلی و بی اشتهایی به صورت امری واقعی وغیرخیالی درفرد به شدت راه یافته است ، اورا نسبت به هرچه در پیرامون است بی میل ،بی تفاوت و خونسرد می سازد .

2. خودکشی دگر گرایانه :

خودکشی دگر خواهانه بیشتردرجوامع ابتدایی و به صورت یک وظیفه اجتماعی تجلی پیدا می کند ؛ مثل رسم ساتی هندوان یا خودکشی مردان درآستانه سالمندی وافراد بیماردرقبایل فیجی ومانگا . خودکشی خودخواهانه عموماً متلعق به دنیای جدید و با رشد تکنولوژی وفرد گرایی ارتباط دارد .

در این گونه جوامع میزان کنترل و فشار گروهی به شدت بالا ، تعلق گروهی بسیار عمیق و همانند سازی با گروه بسیار شدید است تا حدی که موجودیت فردی مستقل از موجودیت گروهی نامفهوم قلمداد می شود وکه درمجموع می توان گفت که دراین گونه جوامع ، تقسیم کار محدود ، احساس همبستگی بالا و پیوند و احساس یگانگی به علت همانندی شرکت درآداب و رسوم مشترک می باشد و قابل تقسیم به سه دسته ی اجباری ، اختیاری و هوشمندانه است .

در نوع اجباری خودکشی به عنوان یک وظیفه ی اجتماعی محسوب می شود ؛ خودکشی دگرگرایانه اختیاری به گونه ای اطلاق می شود که فرد داوطلبانه به استقبال مرگ می رود اما در نوع سوم کناره گیری فرد از خود و چشم پوشی از دنیا به دلیل تمجید وستایش فرهنگ جامعه از این عمل است.

3. خودکشی آنومیک :

خودکشی آنومیک معلول عدم تعادل ، دگرگونی ساختاری ، وقفه ناگهانی شدید یا تغییرات عمیق و سریع سازمان ها ونظام های اجتماعی است که خوداین عوامل معلول کسادی سازمان اقتصادی ، ازهم پاشیدگی ارزش های سنتی ، تورم ،تغییر حکومت وانقلاب و.. است . و کنش افراد به وسیله ی هنجارهای روشن و قاطع ، تکوین نیابد . چهار شاخص در بوز این نوع خودکشی مؤثر است :
تغییرات سریع اجتماعی، آشفتگی در نظام جمعی و نظم عمومی جامعه ، داشتن مشاغل حرفه ای و لیبرال، طلاق و در نتیجه ی آن اغتشاش در روابط بین هدف ووسیله ی خانواده.

4. خودکشی تقدیرگرایانه :

این خودکشی نوعی عکس العمل به بازبینی ،کنترل و تنظیم اجتماعی جامعه است ؛ زمانی که جامعه به حد مفرط و شدیدی دست به " ایجاد نظمی دستوری " می زند و( فرد به شدت تحت انقیاد و تقلید اجتماعی قراردارد وهرچیزی تحدید شده ،کنترل شده ،منظم ،خشک و بی روح است ). دراین مواقع حق گزینش از افراد سلب شده و فرد تحت شرایط اجباری ، نمی تواند اهداف و راه های رسیدن به آنها را فراهم کند و سرانجام به قضا و قدر تن دهد.

آسیب شناسی جامعه شناسی دورکیم عمدتاً دو حالت دارد : مشکل درنظام اجتماعی ومشکل درگروه های کوچک داخل اجتماع و یا افراد . به طورکل می توان گفت که " خودکشی دگر گرایانه و خودگرایانه ، ازپیوستگی شدید و پیوستگی ضعیف افراد ناشی می شود در حالی که خودکشی ناشی ازبی هنجاری (آنومیک ) وخودکشی تقدیرگرایانه ، ازدخالت ونظارت بیش ازحد ناشی می شوند .

انواع روانی خودکشی :

اسکیرول معتقد است که در جنون تمام علایم دیوانگی دیده می شود . اما نمی توان گفت که خودکشی نوعی خاص از دیوانگی است ولی درعین حال این امکان نیز وجود دارد که " خود کشی جز در حالتی از جنون رخ نمی دهد .
• دورکیم با توجه به تحقیقات ژوسه و موردوتور انواع خودکشی ناشی از بیماری روانی را به چهار دسته طبقه بندی می کند :

خودکشی ناشی از مالیخولیا :

 این نوع خودکشی یا مربوط به وهم و خیال است یا به تصورات هذیان آمیز بیمار به خاطر فرار از یک خطر تصوری یا شرمساری خیالی ویا اطاعت از یک دستور مرموز که از بالا دریافت کرده است ، خود را می کشد.

خودکشی مالیخولیایی ناشی از حزن واندوه :

از حالت کلی افسردگی مفرط و اندوه بی پایان ناشی می شود که به سبب آن بیمار روابطی را که با اشخاص دارد ، افراد و چیزهایی که او را احاطه کرده اند ، نتواند به صورت سالم و به درستی ارزیابی کند و در این حالت توهمات و هذیانها مانند حالت کلی آن ثابت هستند.

خودکشی ناشی از وسوسه :

هیچ انگیزه ای " نه حقیقی و نه خیالی " موجب خودکشی نمی شود ، بلکه تنها ایده ای ثابت مرگ بدون دلیل قابل بیان ، فکر بیمار را به اعلاء درجه تسخیر می کند گویی این یک نیاز غریزی است که تفکر و استدلال بر آن تأثیر ندارد .

خودکشی ناشی از انگیزه آنی با غیر ارادی :

خودکشی حاصل یک فشار درونی غیر ارادی است و ناگهانی که بی مقدمه هر گونه مقاومت را از او سلب می کند و نه در واقعیت و نه در مخیله مریض هیچ علت وجودی پیدا نمی کند .

این طبقه بندی با مطالعه برروی بیماران روانی انجام شده است . اما لومبرزو خودکشی را به چهارنوع مستقیم ، غیر مستقیم ، ساختگی ومضاعف طبقه بندی می کند .

نوع مستقیم عبارت است از ارتکاب عملی که اتمام آن ، مرگ فرد را به دنبال دارد.

نوع غیر مستقیم به عمل فردی اتلاق می شود که ابتدا به دلیل ترس و بیماری های متعدد ، افراد دیگر را می کشد و به اعدام محکوم می شود .

نوع ساختگی به عمل افرادی گفته می شود که تظاهر به داشتن میل شدید به خودکشی دارند ولی بعد از اقدام به خودکشی فقط زخمی می شوند .

ونوع مضاعف که عبارت است از مجموعه ی قتل و خودکشی یا دو خودکشی در یک مکان وزمان .

می توان گفت که به دو دلیل شیوع خودکشی دربیمارستان های روانی بیشتر ازعامه مردم است : اول اینکه استعداد بیمار روانی آشکارا بالاترازحد متوسط است و دوم اینکه تمام بیماران بستری در بیمارستان شدیداً تحت مراقبت هستند تا اعمال خودکشانه پیدا نشود .

علیرغم اینکه تصور می شود خودکشی یک اقدام خصوصی است ،خودکشی ناشی از یک برخورد اجتماعی عمیق است؛" گرچه هدف خودکشی منحصراًنابودی فرد است ،لیکن هم چنین عمل تجاوز کارانه ایست علیه افراد دیگر ".

برخی صاحب نظران معتقدند که اقدام به خودکشی دارای اهدافی همانند میل به انتقام جویی ، احساسات توأم با نومیدی ، خیال پردازی های پیوستن به هم و یکی شدن مجدد( خودکشی در سالگرد های فوت نزدیکان ) و میل به کشتن ومیل به مردن است و می توان ازچهار مفهوم در مورد رفتار خودکشانه از نظر بیچلر نام برد : گریزنده : هنگامی که خودکشی به عنوان فرار از وضعیتی تحمل ناشدنی ، تلقی می شود .
پرخاشجو : هنگامی که شخص منتحر ، قصد آزار یا جلب توجه دیگران را دارد .
ایثارگرانه : خودکشی معطوف به برخی عقاید سیاسی یا اخلاقی است.
مضحک : هنگامی که فرد خودکش با زندگی ومرگ به قمار بپردازد .


منابع 1. آرون ، ریمون. 1381.مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی .باقر پرهام ( مترجم ). تهران :
انتشارات علمی و فرهنگی
2. استنگل ، اروین .1347. خودکشی و قصد خودکشی . حمید صاحب جمع (مترجم) .تهران : انتشارات اشرفی
3. استونز ،راب.1383.متفکران بزرگ جامعه شناسی. مهرداد میردامادی (مترجم) .تهران : انتشارات مرکز.
4. اشنایدمن ، ادوین . 1378. روانشناسی خودکشی: ذهن خودکشی گرا. مهرداد فیروزبخت ( مترجم ). تهران : انتشارات رسا.
5. تایلر، استیو. 1376. جامعه شناسی خودکشی و علی موسی نژاد ( مترجم ) . تهران : انتشارات اصفهان
6. دورکیم، امیل. 1359. تقسیم کاراجتماعی .حسن حبیبی ( مترجم ). تهران : انتشارات قلم.
7. دورکیم، امیل . 1378. خودکشی. نادر سالار زاده امیری ( مترجم ) تهران : انتشارات دانشگاه علامه طباطبایی .
8. رفیع پور ،فرامرز. 1378. آنومی یا آشفتگی اجتماعی . تهران : انتشارات سروش .
9. ستوده ،هدایت الله .1378.آسیب شناسی اجتماعی . تهران : آوای نور.
10. سلیمی ، علی و محمد داوری. 1380 . بررسی هایی در آسیب شناسی اجتماعی ایران. تهران: انتشارات آوای نور.
11. دکتر یحیی زاده ، حسین . 1393 .مددکاری اجتماعی ( مداخله در بحران ) ، انتشارات آوای نور