توانمندسازی، مشارکت و سلامت اجتماعی

دراین تحقیق با توجه به تعریف مورد نظر ما از سلامت اجتماعی در صدد هستیم، برای ارتباط میان توانمندسازی و سلامت اجتماعی از دیدگاه فيشر(1993) استفاده نماییم. وی  معتقد است توانمندسازي را مي توان تابعي از سه متغير مهم به حساب آورد:

1-    اختيار؛
2-     منابع؛ و
3-     اطلاعات

به منظور ارتقای سلامت اجتماعی، افراد جامعه باید مسئولیتهایی را در جهت تحقق سلامت جامعه عهده دار شوند. مسئولیت پذیری در قبال سلامتی بدون تفویض اختیار میسر نخواهد بود. تفویض اختیار از مهمترین عناصر برای مشارکت مردم در امر توسعه سلامت اجتماعی است. مشارکت نیز از ویژگی مهم  توانمندسازی اجتماعی به حساب می آید. اگر افراد یک جامعه  بتوانند با مردمی که مشکلات همانندی با آنها دارند، همکاری کنند، فرصتهای بیشتری برای دستیابی به اهداف سلامت خواهند داشت. از طریق مشارکت افراد  بهتر می توانند نگرانی هایشان را تحلیل و تعریف کنند و با کمک یکدیگر آنها می توانند راه حل های موثرتری را برای عمل در این موقعیتها بیابند(لاوراک،2005).

ريشه های توجه به ارزش مشارکت شهروندان در ارتقای سلامت را می توان در بسياری از مفاد و تبصره های اعلاميه مراقبتهای بهداشتی اولية آلماآتا(1978) مشاهده نمود، مراقبت بهداشتی اوليه برنامه ای است  متکی بر فناوری ها و روشهای کاربردی مقبول، هم به لحاظ علمی و هم به لحاظ اجتماعی، که متضمن پذيرش فراگير و همه جانبة و مشارکت کامل شهروندان و خانواده هايشان در توسعة محلات می باشد. چنين اشاره هايي متضمن تعهدی قوی نسبت به حقوق شهروندان برای مشارکت در تصميمگيری ها و فعاليتهای مؤثر بر زندگی روزمره شان و ارتقاء شرايط زندگیشان، به مثابه بخشی از يک فرايند توانمندسازی است.

در زیر تیپولوژی میزان و طبیعت مشارکت شهروندان از نظر براگر و اسپچ نشان داده شده است.

توانمندسازی، مشارکت و سلامت اجتماعی
 جدول 2:گستره و ماهیت مشارکت شهروندان از نظر براگر و اسپیچ
 
 امیر خانی و همکاران به نقل از براگر و اسپیچ،1387: 34

بر این اساس مشارکت فرآیندی است که طی آن شهروندان یک محله به شناسایی نیازها و چگونگی مواجه با آنها می پردازند، به طور گروهی درباره اولویتهای سلامت محله شان تصمیم بگیرند و با هم برای نیل به اهداف طراحی شده بر اساس حمایت مقتضی کار کنند.

اهمیت مشارکت در توانمندسازی به قدری است که می توان گفت چنانچه جامعه به درجه ای از رشد و آگاهی برسد که مشارکت در ابعاد مختلف آن جامعه عینیت یابد، آن جامعه به توانمندی نایل شده و مسیر رشد و تعالی را در سایه چنین مشارکتی طی خواهد کرد(زاهدی اصل، 1390: 110).

مشارکت ستون فقرات و یا مهره اصلی استراتژی های توانمندسازی است(والرستین،2006، 9). اماگاهی مشارکت بیشتر از آنکه ناشی از توانمند سازی و یا تعهد افراد به انجام آن باشد، به شکل منفعلانه و یا با انجام برخی مداخلات از بالا صورت می پذیرد. قطعا دولت باید برای فراهم نمودن زمینه مشارکت یکسری زیر ساختها را ایجاد نماید اما این بدین معنا نیست که مشارکت با استفاده از نظریه های بالا به پایین تحقق خواهد یافت.

 زمانی که مداخلات با نیازها و علایق شخصی شهروندان همخوانی نداشته باشد؛ مشارکتی نیز صورت نمی پذیرد. برای مشارکت میل و رغبت اهمیت ویژه ای دارد و لازمه ایجاد این میل و رغبت آگاهی است. بدونه اطلاع رسانی  و آگاهسازی متناسب با شرایط جامعه و تبیین اهمیت و ضرورت مشارکت، مشارکت از محتوای اصلی آن که همان میل و رغبت است به دور خواهد ماند. لذا اولین قدم در مشارکت حساس سازی  است که در سایه آگاه سازی و اطلاع رسانی به وجود خواهد آمد و این زمینه سبب فعال سازی جامعه  در امر مشارکت خواهد شد(زاهدی،1390: 112-113). 

به واقع زمانی  که ظرفیتها و قابلیتهای  لازم در افراد شکل گیرد، آنها توانایی لازم برای شناسایی نیازها، راهکارهای لازم برای رفع آنها و ارتقاء سلامت اجتماعیشان را خواهند یافت. حمایت از شهروندان برای انتخاب، قدرتمند ساختن بازیگران، افزایش مسئولیتهای شخصی افراد و مسئولیتهای اجتماعی سازمانها و فراهم کردن شرایط برای انتخابهای درست تر در فرآیند مشارکت، منجر به ارتقاء سلامت آنها خواهد شد (دپارتمان سلامت ،2004 ).

در این فرآیند این اصل اساسی نهفته است که تنها خود افراد، متخصص زندگی خودشان هستند. مددکاران اجتماعی شریک و همراه افراد جامعه هستند و این افراد و گروهها و جوامع هستند که علت و راهکار مسائل را پیشنهاد می کنند.

توانمندسازی و مشارکت در یک رابطه دو سویه قرار دارند. در این خصوص کرافت و برسفورد (1994) یکی از چهار رکن عمل مشارکت را توانمندسازی می نامند.

پس تحقق مشارکت در جامعه بدون توانمندسازی و توانمندسازی بدون مشارکت نتیجه ای به دنبال نخواهد داشت. در این راه مددکاران اجتماعی، باید استراتژی هایی که فرصتهای جمعی را –مثلا از طریق عضویت در سازمانها و نهادها - فراهم می آورند، مورد استفاده قرار دهند. تحریک و تشویق اعضا و نیز توزیع امکانات سازمانی نیز می تواند در افزایش مشارکت اثر گذار باشد. تشویق به مشارکت،  می تواند یک تلفن زدن و یادآوری درباره فعالیتهای محله و یا حتی فراهم آوردن تسهیلات حمل ونقل برای حضور افراد در جلسات باشد. حتی می توان از طریق دعوت سخنرانان مهمان انگیزه افراد را برای شرکت در جلسات افزایش داد (اسپیر ، جکسون ، پیترسون ، 2001: 729).