نگرش در یک منظر کلی و اجزای تشکیل دهنده آن

نگرش مرکب از سه جز شناختی ، عاطفی – احساسی و آمادگی برای عمل است . برخی از صاحب نظران معتقدند که اجزای سه گانه ی نگرش ها با هم همبستگی دارند .

گفتار دوم: 1.    نگرش در یک منظر کلی :
2.    اجزای تشکیل دهنده نگرش

نگرش در یک منظر کلی :

1. نگرش ها به یک طرح کلی و پویای فعالیت روان شناختی وابسته اند و رابطه ی کلی میان شخص با خود ، آرا ، اشخاص ، گروه ها و اشیای دیگر را توصیف می کنند .
2. نگرش ها از ارزش ها ، هنجارها و الگوهای اجتماعی ناشی می شوند و به زمینه های نسبتا مشابهی وابسته اند .
3. نگرش ها اموری ذهنی و نسبتا پایدارند و منشا صدور و جهت دهی اعمالی کم و بیش متجانس با خود می باشند . افراد به واسطه ی نگرش های مشابه می توانند واکنش های مشابه و متجانسی داشته باشند .
4 . علاوه بر نمودهای رفتاری ، نگرش تثبیت شده در چارچوب های صریح و مشخص ذهنی تحت عنوان « افکار و عقاید قالبی » خود را نشان می دهند .
5 . نگرش نیز همچون دیگر حالات ذهنی – روانی دارای تشکیک است و در ارتباط با متعلق خود ، به درجات متفاوتی از شدت و ضعف متصف می شود . لازم به ذکر است که سازمان یافتگی نگرش ها منطبق بر نوعی منطق روانی ( Psychologic ) است که از آن به « همسازی شناختی » تعبیر می شود .
6. نگرش ها از جامعه پذیری ناشی می شوند و تثبیت می گردند . هر نگرش در مرحله اول ، مستلزم شناختی قبلی نسبت به اشخاص ، اشیا و کسب آگاهی از خصوصیات مورد نظر آن ها و در مرحله ی بعد ، سنجش این خصوصیات بر اساس ارزش های مورد نظر فرهنگ یا خرده فرهنگ مقبول فرد و پس از آن ، ایجاد حساسیت روانی و موضع گیری مثبت یا منفی نسبت به آن ها ست . بر این اساس ، فرآیند شکل گیری و اعمال نگرش ها امری اکتسابی و ناشی از محیط اجتماعی – فرهنگی و زمینه های زیستی – روانی فرد همچون تجارب تلخ و شیرین زندگی او می باشد . به عبارت دیگر ، نگرش ها بازتاب های امور ساختاری اند که موقعیت و وضعیت گروه ها در جامعه بیشترین نقش را در شکل دهی آن ها ایفا می کند .
7 – نگرش راه ایجاد هماهنگی با محیط و در شرایط مقتضی ، تغییر آن است .
8 – برخی نگرش ها محصول اوهام ، خرافات و تعصبات غالب و رایج در یک فرهنگ یا خرده فرهنگ است که با ارتقای شناخت جامعه در گذر زمان و نیز ارتباط با فرهنگ های دیگر ، از محدوده ی آن کاسته می شود .

اجزای تشکیل دهنده نگرش

نگرش مرکب از سه جز شناختی ، عاطفی – احساسی و آمادگی برای عمل است . برخی از صاحب نظران معتقدند که اجزای سه گانه ی نگرش ها با هم همبستگی دارند .

جزء شناختی : که مربوط به عقاید گوناگون و اطلاعات آگاهانه افراد نسبت به موضوع نگرش است .

جزء عاطفی – ادراکی : که شامل احساساتی است که بر اثر مواجهه با یک موضوع ، در شخص برانگیخته شده و ارزشیابی او را از آن موضوع مشخص می کند . یعنی موضوع نگرش ممکن است خوشایند یا ناخوشایند باشد . ایجاد خوشحالی کند یا بر انگیزاننده ی نفرت و انزجار باشد . برخی از صاحب نظران معتقدند که همین جنبه ی احساسی نگرش ها است که نقش انگیزشی بر رفتار دارد و اهمیت بعد احساسی را در نگرش تاکید می کنند .

جزء رفتاری  (جزء آمادگی برای عمل ) : بدین معنی که  شخص در برخورد با موضوع مورد نظر، به گونه معینی رفتار می کند .

مطالعات در زمینه ی اجزای تشکیل دهنده ی نگرش به نتایج گوناگون و متناقضی رسیده است .  مطالعات روان شناختی نشان داده است که ساختار نگرش افراد متفاوت است . در بعضی نگرش اولیه با عاطفه و احساس و در برخی دیگر از انسان ها ، با عقیده و شناخت هماهنگ بوده است  و همچنین ، نگرش در برخی از افراد هم بر مبنای بعد احساسی و هم بعد شناختی به نسبت های مساوی یا مختلف دخیل بوده است . همچنین نتایج مطالعات در این زمینه نشان داده است که درخواست های احساسی بر تغییر نگرش های مبتنی بر احساس و درخواست های شناختی بر تغییر نگرش مبتنی بر شناخت بیشتر موثرند .