مبحث رشد و تکامل یکپارچه کودکان

در ابتدا به تشریح مفهوم رشد و تکامل یکپارچه کودکان خردسال  (integrated early childhood development) مي پردازم. اين مفهوم تقريباً از سال ۲۰۰۳ ميلادي وارد مباحث مرتبط با کودکان خردسال  شده است و نگاهي يكپارچه به حقوق كودكان می باشدو از ابعاد مختلف تمامي نيازهاي كودكان را مورد توجه قرار مي دهد.در منابع یونیسف این اصطلاح به صورت مختصر(early childhood) نیز به کار می رود.اين ديدگاه مبتني بر اين اصل است كه: دوران كودكي حياتي ترين مرحلهٔ رشد و تكامل شخصيت فرد است. تمركز اين رويكرد بر كودكان زير ۸ سال (به ويژه كودكان زير ۳ سال) است. همان طور كه مي‌دانيد ٪۸۰ رشد كيفي مغز مربوط به قبل از سه سالگي است. در اين ديدگاه خانواده محور اصلي است و لذا سلامت مادر به عنوان بخشي از سلامت كودك مدنظر قرار مي گيرد. محورهای عمده و اساسي، مورد نظر ec است؛ اين محورها عبارتند از :
۱- بهداشت و سلامت ۲- تغذيه ۳- مراقبت ۴- آموزش ۵- حمايت والدين

توجه ما به هر كدام از اين بخش ها بر ساير بخش ها نيز تأثير مي گذارد، و غفلت ما از هر كدام نيز سبب پديد آمدن نقصان در ساير بخش ها مي شود. بنابراين نمي توانيم به عنوان مثال فقط آموزش كودكان را مدنظر قرار دهيم. اينجا مي توانم به تفاوت ديدگاههاي سازمان بهزيستي كشور و وزارت آموزش و پرورش هم اشاره كنم كه سازمان بهزيستي - به عنوان ارائه دهندهٔ خدمات اجتماعی- از منظر رشد و تكامل يكپارچهٔ كودكان به كودك خردسال نگاه مي كند اما شواهد حاکی از آن است که نگاه آموزش و پرورش اما بیشترً متكي به امر آموزش كودك است.باید به این نکته توجه کرد که اگرصرفا از منظر آموزش به کودکً نگاه كنيم شايد براي آموزش مطلوب كودكان خردسال در روز حدود یک ونیم ساعت در روز بيشتر وقت نياز نباشد. اما ديدگاه رشد و تكامل يكپارچهٔ كودكان است كه سبب مي شود ما ساعات متعددي را در روز براي ارائهٔ خدمات به اين كودكان در نظر بگيريم. از ديگر ويژگي هاي اين رويكرد تلاش براي رعايت حقوق تمامي كودكان به شكل كامل و بدون استثناء است؛ بنابراين نگاه آن متوجه تمامي كودكان و از جمله كودكاني كه در شرايط خاص زندگي مي كنند، است. مطابق اين ديدگاه تمامي كودكان بايد رشد متوازن جسمي، رواني و اجتماعي را طي كنند. ويژگي هاي اين رويكرد عبارتند از : -        كودك محور و خانواده محور است. مركز ثقل توجهات آن خانواده است. -        نگاه همه جانبه و چند وجهي به كودك و قابليت دوام و پايداري دارد. -        مقطع خاصي از زندگي كودك را در نظر ندارد. -        مطابق موازين بين المللي حقوق بشر است و اهداف اعلاميهٔ «جهاني شايستهٔ كودكان» و هزارهٔ سوم را مدنظر دارد. براي تحقق اهداف مورد نظر ec مراحل زير در نظر گرفته شده است: -        انتخاب استراتژي مناسب با امور كودكان و مباحث مبتلا به آنان -        سياستگذاري براي دورهٔ خردسالي -        بهبود سيستم ارائهٔ خدمات و تجهيزات -    تدوين شاخص هاي سنجش و روش هاي جمع آوري اطلاعات در مورد ميزان رشد ذهني و اجتماعي كودكان: (در ۸ كشور جهان روي اين شاخص ها كار شده است اما هنوز به طور كامل تنظيم نشده اند.) -    بهبود روش هاي مراقبت از كودكان در خانواده ها و جامعهٔ محلي: تجارب محلي بايد در مراقبت از كودكان مورد توجه قرار گيرد. -        بهره مندي تعداد بيشتري از كودكان از مراقبت هاي رواني و آموزش به موقع آنها -        ارزيابي فعاليت هاي انجام شده بر اساس شواهد موجود انتظاراتي كه از اين رويكرد داريم: -        اهداف كوتاه مدت: بقاي كودك، رشد متوازن كودك و ابتلاي كمتر كودك به بيماري هاي شايع دورهٔ كودكي -    اهداف ميان مدت: رشد فكري و تسلط بر زبان، تقويت رواني، كسب مهارت هاي لازم و افزايش اعتماد به نفس و آمادگي براي رفتن به مدرسه كه پيامد آن توفيق در تحصيل و مشاركت فعال در جامعه خواهد بود. براي سنجش رشد و تكامل يكپارچهٔ كودكان در كشورها شاخص هاي بين المللي وجود دارد كه از دل مطالعات سازمان هاي يونيسف و يونسكو بيرون آمده است. شاخص هايي مثل:
  1)   پوشش ، دسترسی و کاربرد:    الف) جمع کل عضویت: جمع کل کودکانی که در برنامه های رشد و تکامل کودکان خردسال با توجه به سن در زمانی معین تحت پوشش بوده اند.   ب) تحصیلات والدین: تعداد کودکانی که والدین آنها در برنامه های آموزشی شرکت کرده اند. 2) کیفیت برنامه:   الف) تعداد کودکان به نسبت هر مربی   ب) صلاحیت معلم: درصد مربیان / معلمینی که صلاحیت دارند و آموزش های علمی دیده اند.   ج) فضای آموزشی برای کودک   د) برنامه های آموزشی         3) اراده سیاسی و قدرت مالی         الف) سیاست ملی برای کودکان خردسال         ب) بودجه تخصصی: درصد بودجه آموزشی اختصاص یافته یا مصرف شده بر روی این برنامه.        4) هزینه ها و مخارج         الف) هزینه ها ( متوسط مخارج) توسط دولت به نسبت هر کودک در این برنامه        ب) هزینه ها (متوسط مخارج) توسط دولت به نسبت هر کودک در این برنامه به عنوان درصدی از جمع کل فرآورده های ملی به تعداد افراد مقیم.      ج) متوسط هزینه برای هر کودک توسط خانواده برای کودکان زیر 6 سال.     5) وضعیت و تاثیرات روی کودکان و والدین     الف) جنبه های تکاملی کودک.     ب) آمادگی برای ورود به مدرسه      ج) وضعیت تغذیه     د) وضعیت سلامتی     ه) دانش والدین و توقعات آنان. در خصوص ارادهٔ سياسي حاكم و اعتباري كه براي اين برنامه قائل است دو نكته حائز اهميت فراوان است : ۱ـ سياست ملي در ارتباط با كودكان خردسال : اين پرسش مطرح مي شود كه آيا در كشور سياست كلاني براي ارائهٔ خدمات به خردسالان وجود دارد و يا اين وظيفه ميان سازمان هاي مختلف تقسيم شده است؟ آيا سياست يكپارچه اي در اين خصوص وجود دارد؟ ۲ـ تخصيص بودجه، به ويژه براي مقولهٔ آموزش: در اين مورد هم اين پرسش ها مطرح مي‌شوند كه دولت براي هر كودك در اين برنامه چه ميزان هزينه مي كند؟ خانواده براي هر كودك زير ۶ سال خود چه ميزان هزينه مي كند؟
 
در نهايت تأثيرات اين برنامه در خصوص ويژگي هاي تكاملي كودك، آمادگي او براي رفتن به مدرسه، وضعيت تغذيه و سلامتي كودك و دانش والدين او در ارتباط با اين موضوع سنجيده مي‌شود