سوگ در کودکان

تجربه ی فقدان، یکی از اثر گذارترین تجربیاتی است که هر فرد در زندگی خود بارها و بارها با آن مواجه می گردد. از دست دادن ابژه ی محبوب، خواه فرد مورد علاقه باشد و یا حتا جسم مورد علاقه، تجربه ای بس دردناک است.

فقدان یک عزیز، گرچه ناراحت کننده است اما اگر فرآیند سوگواری به خوبی سپری گردد، فرد سوگوار به مرور به زندگی عادی خود باز خواهد گشت. اما اگر فرد سوگوار پس از یک دوره سوگواری بازهم نتواند به زندگی عادی برگردد و یا واقعیت را بپذیرد، نیاز به اقدامات تخصصی دیگری دارد که تحت عنوان مشاوره سوگ از آن یاد می شود.

از آنجا که کودکان یکی از اقشار آسیب پذیر جامعه هستند، سوگ حل نشده می تواند آثاری بس خطرناک بر روی آنان بگذارد. به همین خاطر مشاوره سوگ کودکان یکی از شاخه هایی است که مددکاران اجتماعی باید بتوانند در آن به صورت تخصصی فعالیت کنند.

اما سوال اساسی این است که چه علایم و نشانه هایی زنگ خطری برای غیر عادی بودن سوگ حاصل از فقدان است؟

در جدول زیر علایم هشداردهنده ای ذکر شده است که وجود آنها بعد از سپری شدن یک دوره سوگواری، زنگ خطری برای مشاوره سوگ است.

احساس بی ارزشی    خود مقصر بینی
بی علاقه شدن نسبت به چیزهای مورد علاقه ی سابق    کم خوابی
به خطر افتادن سلامت جسمانی    عدم تمرکز روی درس
افت تحصیلی     افسردگی
سردردهای مکرر    معده درد

نقش مددکاران اجتماعی در فرآیند مشاوره سوگ

نقش مددکاران اجتماعی در حوزه ی مشاوره سوگ ابعاد مختلفی را شامل می گردد. مددکاران اجتماعی در حوزه ی کار با کودکان، هم در زمینه کار فردی و هم به صورت کار گروهی فعالیت می کنند.

یکی دیگر از حوزه های نقش مشاوره ای مددکاران اجتماعی، راهنمایی والدین و اطرافیان در زمینه چگونگی برخورد با کودکانی است که تجربه فقدان و یا سوگ را دارند. در این زمینه مددکاران اجتماعی می توانند با آموزش به اطرافیان در زمینه نحوه برخورد صحیح، در حوزه پیشگیری از آسیب به کودکانی که تجربه فقدان دارند، فعالیت نمایند.

در این رابطه ممکن است سوالاتی مطرح گردد، به عنوان مثال، آیا هنگامی که کودک یکی از نزدیکان خود را از دست می دهد، باید در مورد مرگ با او حرف زد و یا از حرف زدن راجع به این قضیه خودداری کرد؟

باید دانست که حرف نزدن در مورد مرگ هیچ کمکی نمی کند و احساسات منفی را دور نمی کند. این کار، تنها فرآیند سوگواری را به تاخیر می اندازد. هنگامی که والدین آزادانه در مورد احساساتشان حرف می زنند، الگویی را برای کودکان خود فراهم می کنند.

باید در خانه محیطی فراهم گردد تا کودکان بتوانند به راحتی در مورد احساساتشان در مورد مرگ حرف بزنند و سوالاتشان را بپرسند. اگر اطرافیان صادقانه، احساس دردناک تجربه ی فقدان را بیان کنند، باعث سلامت روان می گردد.

2)چگونه موضوع مرگ عزیزان با کودکان در میان گذاشته شود؟

بحث را بااشاره به فرآیندهای طبیعی شروع کنید. مثلا مراحل رشد یک پروانه را تعریف کنید که ابتدا در پیله ی خود بوده و سپس به یک کرم تبدیل می شود و بعد از آن به یک پروانه.

اشاره کنید که بعد از مدتی پروانه بودن, آخرین تغییری که پروانه می کند این است که ساکت و آرام و بی حرکت می شود.

بعد اشاره کنید که همه ی موجودات از جمله حیوانات خانگی این مرحله را تجربه می کنند. حتا می توانید از تجربه ی مرگ یک حیوان خانگی صحبت کنید.

بعد از آن تاکید کنید که جدایی، دردناک است ولی این قسمت، یکی از ضروریات طبیعت است. بعد از آن می توانید اشاره کنید که انسان ها نیز می میرند.

نکته: بحث را با این جملات شروع نکنید.: « آیا تا بحال درمورد اینکه می میریم فکر کرده ای؟ » این جمله خیلی متاثر کننده است.

چند اشتباه که ممکن است اطرافیان، برای بیان حقیقت مرتکب گردند این است: برخی ها به اشتباه برای بیان مطلب از این جملات استفاده می کنند. « مادرت به مسافرت رفته ».

این جمله غلط است چراکه در ذهن کودک این سوال ایجاد می شود که « پس چرا با من خداحافظی نکرد؟ چرا یکدفعه رفت؟ چرا بقیه بابت سفر او انقدر ناراحتند و گریه می کنند؟...»

حتا ممکن است تا مدت ها انتظار بازگشتن او را نیز بکشد.

برخی افراد به اشتباه به کودک چنین می گویند « مادرت به خواب عمیقی رفته و بیدار نمی شه. »

این نوع توضیح ازین جهت اشتباه است که کودک ممکن است همواره از اینکه بخوابد و دیگر نتواند از خواب بیدار شود بترسد.

نکته مهم: واکنش کودکان نسبت به شنیدن خبر فوت، ممکن است با هم متفاوت باشد. نباید اصطلاح « رفتار خوب » یا « بد » را روی آن گذاشت. کودکان کوچکتر ممکن است بعد از شنیدن خبر فوت، صحبت تان را قطع کنند و بخواهند بیرون روند و بازی کنند. کودک ممکن است از بازی کردن جهت کنترل خودش استفاده کند.

یا کودکان بزرگتر ممکن است اتاق را ترک کنند و تمامی این رفتارها طبیعی است.

3)    در هنگام مواجهه با مرگِ یک عزیز، اطرافیان، چگونه کودکان را حمایت کنند؟

در وهله اول باید اطرافیان به حرف های کودک گوش دهند. به آنها اجازه دهند تا در مورد مرگ حرف بزنند و اینکه آنها چه احساسی دارند. چگونه فکر می کنند. .. باید به تمامی سوالاتشان پاسخ دهند. کودکان ممکن است بپرسند: « آیا تو هم می میری؟ »  « تو کی میمیری؟ »

این نوع سوالات از اینجا نشات می گیرد که کودک می خواهد بداند بعد از مرگ والد دیگرش، چه بلایی سرش خواهد آمد؟ چه کسی از او مراقبت خواهد کرد؟

در این مواقع باید کودک را بغل کرد و به او گفت « همه مون امیدواریم که مدت های زیادی در کنار هم دیگر زندگی کنیم. ».

4)    چگونه می توان به کودکی که والدین ش را از دست داده کمک کرد؟

اگر یکی از والدین فوت کرد، والد دیگر نباید وانمود کند که هیچ اتفاقی نیفتاده. باید آشکارا در مقابل کودک سوگواری کند. اگر پدر و مادر هر دو فوت کنند، باید به کودک صادقانه در مورد اینکه از این به بعد قرار است با چه کسی و کجا زندگی کند توضیح بدهید. باید اجازه داد تا کودک در مورد نگرانی هایش نسبت به آینده حرف بزند.

5)    چگونه می توان به کودکی که خواهر و برادرش فوت کرده کمک کرد؟

با مرگ خواهر و برادر، این فکر در ذهن کودک پرورانده می شود که « آیا هنگامی که به سن او برسم، من هم می میرم؟ »

آنها ممکن است رفتارهای بچه گانه از خودشان نشان دهند تا وانمود کنند که بزرگ نشده اند. والدین باید مرتبا به کودکان گوشزد کنند « تو آن بیماری ای را که خواهر/ برادرت داشت نداری. »

پدر و مادر نباید بگویند « تو شبیه او هستی »

نکته: اینکه به کودک گفته شود « برادرت فوت کرد  چون پسر خوبی بود و خدا می خواست او را به یک فرشته خاص بدهد» جمله اشتباهی است.

چراکه ممکن است این فکر در ذهن کودک ایجاد شود که اگر بچه ی خوبی باشم من هم مثل برادرم فوت می کنم پس بچه ی بدی می شوم تا حداقل پیش والدین م بمونم.

6)     آیا کودکان باید در مراسم خاکسپاری شرکت کنند؟

اگر کودک تاحدی بزرگ شده که بفهمد چه اتفاقی قرار است در مراسم خاکسپاری بیفتد باید در مراسم شرکت کند. قبل از مراسم باید با آنها در مورد مراسم و اینکه چه اتفاقی قرار است در مراسم بیفتد و اینکه این مراسم چه کمکی به خانواده می کند با او صحبت شود. اما نباید بچه ها برای شرکت در مراسم خاکسپاری مجبور شوند. و به هیچ عنوان نباید به آنها به خاطر اینکه در مراسم شرکت نمی کنند لقب « بی احساس بودن » داده شود. نکته: کودکانی که در مراسم خاکسپاری خواهر و برادر شان حضور دارند، معمولا مشکلات رفتاری کمتری را تجربه می کنند.

7)    در مراسم تدفین: ممکن است برای کودک سوال پیش آید که بدن فرد متوفی کجاست؟ 

باید فرآیند خاک سپاری را برای کودک توضیح داد.

نکته: باید برای کودک توضیح دهید که بدن فردی که می میرد دیگر سرما و گرما و درد یا فشار را حس نمی کند.

8)    بعد از مراسم خاک سپاری: باید کودکان از طرف اطرافیان تشویق شوند که تجربه شان را از مراسم با اطرافیان در میان گذارند.

9)    والدین چگونه ترس « از دست دادن »کودک دیگرشان را کنترل کنند؟

ممکن است خانواده، در نتیجه ی فقدان یک فرزند، ترس از بیرون فرستادن کودک دیگر را داشته باشد. ممکن است بترسند که کودک بعدی هم تصادف کند. راه حل این است که خانواده به کودک بگویند که « لطفا اگر دیر تر از زمانی که گفتی، بیرون ماندی به من زنگ بزن، وقتی به من زنگ نمی زنی من به خاطر آنچه که برای برادرت اتفاق افتاده دچار ترس می شوم. من می دانم که این خواسته کمی غیر معقوله اما می خواهم که بفهمی چقدر دوستت دارم.»
(Grollman)

نکته: یکی از احساساتی که کودکان ممکن است بعد از مرگ عزیزشان تجربه کنند، احساس گناه است (بهتر است در بازی ها، به احساس گناه هم اشاره شود)

ممکن است کودک از اینکه قبلا برای خواهر و برادرش آرزوی مرگ کرده یا او را کتک زده و یا سرش داد زده، احساس گناه کند و خودش را مسئول مرگ او بداند

والدین باید بارها و بارها به کودک این اطمینان را بدهند که او مسئول مرگ وی نبوده است. برخی والدین نگران اند که این نوع حرف زدن، فکر عذاب وجدان را به ذهن کودک بیندازد. اما این اطمینان دادن حتا اگر کودک در مورد آن حرفی هم نزند، ضروری است.

فکر احساس گناه، گاهی اوقات، ریشه در این دارد که کودک فکر می کند « من باید بجای او می مردم ». ممکن است او فکر کند که « برادر/ خواهر من باهوش ترین فرد بود. او بیشتر از همه باعث شادی و خنده ی خانواده ام می شد. » این افکار باعث می شود که به این فکر کند که « من نمی توانم مثل او، خانواده ام را شاد کنم »

این نوع افکار هنگامی تشدید می شود که خانواده مدام از نقاط قوت کودک متوفی بدون اشاره به نقاط ضعف وی حرف بزند.

احساس اینکه ایکاش من جای او می مردم، هنگامی تشدید می شود که والدین، عکس ها و یادگاری های کودک متوفی را در خانه داشته باشند بدون اینکه عکسی از بقیه بچه ها در خانه داشته باشند و یا مدام در مورد کودک متوفی حرف بزنند. این باعث می شود که کودک احساس کند که جایگاهی در خانه ندارد.

والدین باید مدام تاکید کنند که او ( کودک زنده) جایگاه ویژه ای نزد آنان دارد.

نکته: پدر و مادر باید تعادل را رعایت کنند و نه خیلی در مورد شخص متوفی حرف بزنند و نه خیلی پنهان کاری کنند. بهتر است بعد از اتمام دوره سوگواری، در مناسبتهای مختلف در مورد شخص متوفی حرف بزنند.

مثلا: هنگامی که کودک آخرین امتحانش را می دهد و کارنامه اش را می گیرد، در جشنی که برای او می گیرند، بگویند: « خواهر تو قطعا از دیدن اینکه تو نمره های خوبی گرفتی شاد خواهد شد. »

مددکاران اجتماعی چگونه میتوانند به کودکی که دچار مشکل سوگ شده، کمک کنند؟

نقش مددکاران اجتماعی در فرآیند مشاوره سوگ کودکان در دو حوزه کار فردی و کار گروهی تعریف می گردد. مددکاران اجتماعی در حوزه کار فردی از طریق خلق فضایی آرام و امن به کودک کمک می کنند تا بتواند احساسات بیان نشده ی خود را بیان نماید.

شناخت احساسات و صحبت از آن یکی از دشوارترین مراحل در کار با کودکان است. چراکه تشخیص احساسات، فعالیتی انتزاعی است و به همین خاطر نیازمند استفاده از تکنیک هایی است تا در تشخیص احساس به کودک کمک کند  مددکاران اجتماعی از طریق اجرای بازی هایی از جمله « بازی درخت احسات، بازی با کلمات احساسی، بازی بوته گل سرخ،  بازی گِل سازی، عروسک حیوانات،  » و همچنین « نقاشی، موسیقی، خواندن کتاب (قصه )، نامه نوشتن »
Kaduson & Schaefer, 1998))
 
ترکیب درمان فردی با درمان گروهی یکی از موثر ترین شیوه هایی است که مددکاران اجتماعی در برخورد با مراجعین از آن استفاده می کنند.

بهره گیری از گروه های حمایتی برای کودکان جهت تقسیم کردن تجربیات شان و تلاش هایی که تا به امروز برای مقابله با سوگ کرده اند، کمک کننده است. آنها می فهمند که تنها نیستند. از این رو قرار دادن کودکان در جلسات گروهی بسیار کمک کننده است. تکنیک هایی که در جلسات گروهی از آن استفاده می شود عبارتند از « کشیدن نقاشی در مورد مرگ و زندگی، نوشتن لیستی از احساسات مثبت و منفی خود، تکمیل جملات ناتمام با محوریت فوت عزیز، نقاشی ، نوشتن نامه، تمرین روزنامه نگاری، داستان نویسی، نمایشنامه نویسی، بررسی روش های سازنده کنار آمدن با غم و اندوه، نامه ای به خود»


منابع:
Grollman, E. A. (1995). Bereaved children and teens
Kaduson, H., G, & Schaefer, C., E. (1998).. 101 favorite play therapy techniques
ادیب زاده، نسترن. مشاوره گروهی با کودکان داغدیده (کتابچه کار کودک)