یافته های طلایی ازتحقیقات برای والدین دارای کودک خردسال

تحقيقات زيادي موجود است كه بر تأثير سال‌هاي اوليه بر رشد و پيشرفت در سال‌هاي بعد اشاره دارد. اين تحقيقات بر پايه‌ي علم انسان‌شناسي، روان‌‌شناسي، پيشرفت پزشكي، عصب‌شناسي،مددکاری اجتماعی، جامعه‌شناسي و....است. اين تحقيق‌ها بينشي را براي انواع تغييراتي كه كودكان در خردسالي پيدا مي‌كنند به وجود مي‌آورد. هم‌چنين درباره‌ي حمايت‌هايي كه از سوي محيط براي ترقي، پيشرفت و يادگيري است بصيرت ايجاد مي‌كند.

اين امر به حدي نهادينه شده است كه به طور علمي ثابت شده كه دوران خردسالي دوراني حياتي در تشكيل هوش، شخصيت و رفتارهاي اجتماعي است و تأثيراتي كه از غفلت‌ها در دوران كودكي به جاي مي‌ماند از بين نمي‌رود و انباشته مي‌شود. تحقيق‌ها ثابت كرده‌اند كه نكته‌هاي مهمي در پيشرفت كودكان وجود دارد كه لازم است از حصول آن‌ها در هر دوره‌ي سني مطمئن شويم. چرا كه اين تجارب فرايند پيشرفت و رشد كودكان را حمايت مي‌كند.

رشته‌‌ي علم حيات ملكولي يافته‌هاي جديدي را درباره‌ي راه‌هاي كار كردن سيستم عصبي، راه‌هايي كه مغز توسعه مي‌يابد و اثر محيط بر پيشرفت عرضه داشته است،

به طور مثال:
پيشرفتي كه مغز در قبل از يك سالگي دارد بسيار سريع‌تر و گسترده‌تر از آن چيزي است كه قبلاً‌ تصور مي‌شد. ماه‌هاي اوليه بعد از تولد در فرايند بلوغ مغز ماه‌هايي بحراني هستند. در اين زمان تعداد اتصال‌هاي سلول‌هاي مغزي در بالاترين حد ممكن است. هر محرك حسي مي‌تواند به اين اتصال‌ها ياري برساند.    

پيشرفت و توسعه‌ي ‌مغز بيش از آن‌چه انتظار مي‌رود نسبت به تأثيرات محيط آسيب‌پذير است. تغذيه مثالي آشكار درباره‌ي چگونگي تأثير محيط براي سلامت كودك است. در ضمن اثر متقابل ديگران و مراقبتي كه كودك از ديگران دريافت مي‌كند بسيار مهم است. كيفيت اثر متقابل و تجربيات انباشته‌ي كودك از سلامت، تغذيه، مراقبت و انگيزش در 18 ماهه‌‌ي اول زندگي به پيشرفت قابل توجهي منجر مي‌شود محيط اوليه در توسعه‌ي كيفي مغز تأثيري طولاني مي‌گذارد. تغذيه مناسب، اسباب‌بازي‌هاي مناسب و برانگيختن ارتباطات حسي كه كودك در دوره‌ي خردسالي دارد چنان تأثيري بر كاركرد مغز دارد كه حتي نتايج آن را مي‌توان تا سن 15 سالگي مشاهده كرد. اين نتايج با كودكاني كه فاقد اين داده‌هاي اوليه بوده‌اند، به طور معني‌داري همبستگي دارد.

تأثير محيط تنها بر فعال شدن تعداد سلول‌هاي مغزي و تعداد ارتباطات نيست بلكه بيش‌تر در به وجود آوردن اتصال‌هاي سلول‌هاي مغزي است. مغز از تجربيات خود با جهان براي شناخت بهتر و دقيق‌تر وسازمان‌ يافته‌تر بهره مي‌برد. تجربيات اوليه در شكل دادن كاركرد مغز مهم است.

مداركي درباره‌ي تأثير منفي استرس در دوران خردسالي بر كاركرد مغز وجود دارد. كودكاني كه استرس‌هاي زيادي را در دوران خردسالي تجربه كرده‌اند، در معرض ريسك بالاتري در اختلال‌هاي ادراكي و رفتاري قرار دارد.

در طول دوسال اول زندگي، بخش عمده‌اي از رشد كيفي سلول‌هاي مغزي رخ مي‌دهد كه همراه با ساخته شدن ارتباط عصبي است. در شش سالگي 75% اين ارتباطات ايجاد شده است به همين علت فراهم آوردن فرصت‌ها براي تجربيات ادراكي و محرك‌هاي پيچيده در خردسالي تأثيري مطلوب بر توانايي‌هاي مختلف يادگيري در سال‌هاي آينده زندگي مي‌گذارد. تحقيقات اجتماعي كه در دسترس است نشان مي‌دهد كه سال‌هاي اوليه، سال‌هايي بحراني براي پيشرفت و توسعه‌ي هوش، شخصيت و رفتارهاي اجتماعي است به طور مثال:كودكاني با توانايي و ظرفيت‌هاي فيزيكي، اجتماعي و روان‌شناسي به دنيا مي‌‌‌آيند. به آن‌ها اجازه دهيد گفت‌و‌گو كنند، ياد بگيرند و پيشرفت كنند. اگر از اين ظرفيت‌ها شناسايي و حمايت نشود آن‌ها بيش‌تر از آن كه پيشرفت كنند پژمرده مي‌شوند.

كودكاني كه مراقب‌شان با آن‌ها با سازگاري برخورد مي‌كنند، نسبت به كودكاني كه مراقب‌هاي خوب ندارند، بهتر غذا مي‌خورند و ديرتر بيمار مي‌شوند.

روابط محبت‌آميز در ماه‌هاي اوليه زندگي نشان داده است كه تأثيري ماندگار در توانايي‌هاي آينده زندگي فرد مي‌گذارد اين كودكان مي‌توانند ديگران را دوست داشته باشند و روابط پايدار با ديگران برقرار كنند.

بهتر است كه در سنين پايين‌تر به پيشرفت كودكان توجه شود. زيرا در طبيعت، پيشرفت كودكان به طور جمعي صورت مي‌پذيرد، اگر تغذيه و سلامت كودك در خطر باشد، پيشرفت به تأخير مي‌افتد و در طول زمان و پيشرفت خط سيري رو به پايين را طي مي‌كند.

اگر سلامت و تغذيه اوليه‌ي كودك در خطر قرار بگيرد، موجب به تأخير افتادن و يا ناتواني پيشرفت مي‌شود و در طي زمان رشد كودك در پايين مراحل جاده‌ي سلامتي و رشد قرار مي‌گيرد.

توجه به نيازهاي كودكان بايد مداوم باشد تا ميزان رشد در سال‌هاي اوليه زندگي پايدار بماند.

مطالعات طولاني نشان دهنده‌ي اثرات طولاني مدت همراه با تنوع مداخلات برنامه‌هاست. اين تأثيرات كه فراتر از فراگيري توانايي‌هاي پايه‌اي است شامل موارد زير است:

استمرار سالهای حضور در مدرسه، جلوگيري از مردودی، پیشرفت تحصيلات و دور ماندن از گزند آسیب های اجتماعی دردوران نوجوانی.

­ ارتقاء سلامت و تغذيه خردسالان، حمایت عاطفی بویژه آغوش‌ مادر وفراهم آوردن فرصت‌هايي براي ارتباط‌هاي اجتماعي  مي‌توانند سود دهي اقتصادي بالایي را براي فرد و جامعه داشته باشند.

­ سرمايه‌گذاري بر توسعه و پيشرفت‌هاي اوليه مي‌توانند به كاهش نابرابر‌ي‌هاي اقتصادي و اجتماعي كمك كنند. كودكاني كه در شرايط فقر و تبعيض زندگي مي‌كنند معمولاً در همان سنين كودكي نسبتاً‌ به همتايان خود از شناخت كم‌تري برخودار مي‌شوند.

اين كار به تقويت تفاوت‌هاي موجود مي‌انجامد. به طور خلاصه سرمايه‌گذاري در برنامه‌هاي مراقبت براي رشد و تكامل كودكان خردسال مي‌‌توانند شكاف فرايند را در پيشرفت كاهش دهد و بنابراين از تفاوت در نتايج نيز بكاهد. در واقع مدارك رو به افزايش وجود دارد كه كودكاني داراي پيش‌زمينه‌هاي نامناسب هستند بهتر مي‌توانند از برنامه‌هاي خوب خردسالان نسبت به كودكاني كه داراي شرايط مناسب‌تري هستند بهره گيرند.

­ برنامه‌هاي خردسالان احتمالاً تأثيرات فزايند‌ه‌اي دارد وزمینه ساز پیشرفت برنامه‌هاي تحصيلي والدين، به تأخير افتادن بچه‌دار شدن بدون برنامه می شود.

برنامه‌هاي مراقبت از خردسالان تحصيلات آتي آن‌ها را تحت‌تأثير قرار مي‌دهد شواهد نشان مي‌دهند كه اين برنامه‌ها بر باروري و رشد جمعيت نيز مؤثر مي‌باشند.